کوفتگی

معنی کلمه کوفتگی در لغت نامه دهخدا

کوفتگی. [ ت َ / ت ِ ] ( حامص ) صدمه و آسیب و ضرب و پایمالی و لگدکوبی و پاسپری. ( ناظم الاطباء ). کوفته بودن. ( فرهنگ فارسی معین ). صدمت. صفت و چگونگی کوفته. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : و بیشتر آن از سر پراکندگی خاطر و کوفتگی طبع در قلم آورده با آنکه درخدمت هجوم کفار و هزیمتی که... افتاد... ( المعجم ازفرهنگ فارسی معین ). صاخة؛ آماسیدگی استخوان از گزیدگی یا کوفتگی که اثر آن باقی باشد. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه کوفتگی در فرهنگ معین

(تِ ) (حامص . ) آسیب دیدگی ، خستگی شدید.

معنی کلمه کوفتگی در فرهنگ عمید

۱. خستگی، ماندگی.
۲. آسیب دیدگی.

معنی کلمه کوفتگی در فرهنگ فارسی

کوفته بودن : و بیشتر آن از سر پراکندگی خاطر و کوفتگی طبع در قلم آورده با آنک در خدمت هجوم کفار وهزیمتی که ... افتاد ... .

معنی کلمه کوفتگی در ویکی واژه

آسیب دیدگی، خستگی شدید.

جملاتی از کاربرد کلمه کوفتگی

همچون کمر زر همه با کوفتگی ساخت آن یار که بر پشته زرین کمران زیست
-کوفتگی و زخم‌های متعدد بر اثر برخورد با شاون کرهن بر روی صحنه.
گشاده رویی خصمت دلیل بسته دلیست چنانکه کوفتگی را طراوت کرباس
و همچنین اگر هردو در قناعت برابر باشند هم درویش فاضلتر، اما اگر درویش حریص باشد و توانگر شاکر و قانع بود و اگر آن مال از وی جدا شود چندان رنجور نشود و به شکر آن قیام همی کند و دل وی به شکر و قناعت طهارت می یابد، و دل درویش حریص به حرص آلوده همی شود ولکن به کوفتگی رنج و اندوه طهارت می یابد، این به یک دیگر نزدیکتر افتد.
الهی گاهی بخود نگرم گویم از من زار تر کیست، گاهی به تو نگرم گویم از من بزرگوار تر کیست ؟ بنده چون بهی خود نگرد بزبان تحقیر از کوفتگی و شکستگی خود گوید :
همچنین پژوهش دیگر نشان داده است که مصرف روزانه ال-کارنیتین در ورزشکاران می‌تواند حتی تا ۲۵٪ میزان توانایی و ظرفیت فعالیت بدنی را بالا ببرد. افرادی که از مکمل‌های ال-کارنیتین استفاده می‌نمایند بعد از انجام فعالیت‌های بدنی به میزان کمتری دچار خستگی و کوفتگی می‌شوند. این بررسی همچنان نشان داد که مصرف ال-کارنیتین دو ساعت پیش و پس از دویدن به مسافت ۲۰ کیلومتر موجب بروز خستگی کمتر و بازیابی سریعتر قوای بدنی گردد.
یا رب از کوفتگی های ره آسایش یافت وز تن نازک خود پرورش آزار برفت
پیر طریقت گفت: الهی گاهی بخود نگرم گویم از من زارتر کیست؟ گاهی بتو نگرم گویم از من بزرگوارتر کیست؟ بنده چون بفعل خود نگرد بزبان تحقیر از کوفتگی و شکستگی گوید:
گرزت انصاف گرانی همی ازحدّببرد دایم اعدای تراکوفتگی زان باشد
گر فتد کوه بلا بر عاشق نیست دل کوفتگی زو لایق
دید کمی کوفتگی در تنش لیک نَشاطی به دلِ روشنش
چون از آن کوفتگی پاره‌ای با خویشتن آمد، از اندیشه‌ی جور باغبان جوارِ باغ بگذاشت، پای‌کشان و لنگان می‌رفت؛ با گرگی در بیشهٔ آشنائی داشت، بنزدیک او شد. گرگ چون او را بدید، پرسید که موجب این بیماری و ضعف بدین زاری چیست. شگال گفت: