کوروش
معنی کلمه کوروش در لغت نامه دهخدا

کوروش

معنی کلمه کوروش در لغت نامه دهخدا

کوروش. [ کورْ وَ ] ( ق مرکب ) کوروار. مانند کور. چون کوران. همچون نابینایان :
کوروش قائد و عصاطلبی
بهر این راه روشن و هموار.هاتف.و رجوع به کوروار شود.
کوروش. ( اِخ ) رجوع به کورش کبیر، کورش کوچک و کورش اول شود.

معنی کلمه کوروش در فرهنگ فارسی

نام دو تن از سلسله هخامنشی : کوروش اول ( بزرگ ). موسس سلسله هخامنشی ( جل. ۵۵۹ مقت. ۵۲۹ ق م ) . وی پسر کبوجیه از خاندان هخامنشی بود و بر آخرین پادشاه ماد : [ ایش تویگو ] خروج کرد و پادشاهی را از قوم ماد بقوم پارس انتقال داد . وی ارمنستان بابل سوریه لیدی ( لودیا ) فریگیا ( فریجیه ) را ضمیمه ایران کرد و از شمال خاور تا سیحون و از خاور و جنوب تا سند تاخت . کوروش در بهار سال ۵۳۹ ق م . قصد تسخیر بابل کرد و از رود دجله گذشته وارد بین النهرین گردید . وی برای این که از سد بخت نصر بگذرد فرمان داد تا مسیر رودهای دجله و دیاله را تغییر دادند و آنگاه از مجرای دجله از سد گذشت و نبونید پادشاه بابل و سپاه او را در هم شکست . نبونید ناچار در سال ۵۳۹ ق م . مجبور بتسلیم شد و شهر بابل بزرگترین مرکز قدرت آن زمان به دست ایرانیان افتاد . کوروش پس از تسخیر بابل با مردم به مهربانی رفتار کرد و اسرای یهود را که بخت نصر از فلسطین به آن شهر آورده بود آزاد کرد و اجازه داد به فلسطین بازگردند و فرمانی صادر کرد تا معبد اورشلیم را که بخت نصر ویران کرده بود از خزانه پارس بسازند . کوروش چند ماه پس از تسخیر بابل پسر خود کبوجیه را به پادشاهی آنجا برگماشت و خود متوجه سرکوبی قبایل ماساژت ها که میان دریاچه اورال و خزر میزیستند گردید و در سال ۵۲۹ ق م. بدست آن قوم کشته شد . جسد او را به پازارگاد ( پارسه گرد ) بردند و در آرامگاهی که امروزه به [ مقبره مادر سلیمان ] معروف است بخاک سپردند . کوروش یکی از مردان بزرگ تاریخ است که همه تاریخ نویسان از او باحترام و ستایش یاد کرده اند . وی پادشاهی سیاستمدار شجاع بافتوت و عزم و اراده کشوردار و با گذشت بود . نسبت بعقاید دینی ملل مغلوب احترام میگذاشت . وی شهرهای ویران را دوباره آباد می کرد و بمردم بخشش بسیار مینمود و بعقل و تدبیر بیشتر از شمشیر متوسل میشد . اخیلوس ( اشیل ) ادیب و شاعر معروف یونانی در تراژدی خود بنام [ پارسیها ] میگوید : [ کوروش یک تن فانی سعادتمند بود به تبعه خود آرامش بخشید ... خدایان او را دوست میداشتند زیرا دارای عقلی بود سرشار... ]. یا کوروش دوم . پسر داریوش دوم ( مقت. ۴٠۱ ق . ) . وی بر برادر خود اردشیر دوم خروج کرد و با همراهی ۱٠٠٠٠ تن از سپاهیان یونانی در کوناکسار با وی جنگید ولی کشته شد .
کوروار . مانند کور . چون کوران

معنی کلمه کوروش در فرهنگ اسم ها

اسم: کوروش (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: kuroš) (فارسی: کوروش(کورش)) (انگلیسی: kurosh)
معنی: نام بنیان گذار سلسلۀ هخامنشی، خورشید، به نقل از« یوستی» [از مستشرقین] کوروش از کلمه ی «کورو» به معنی خور یا خورشید، به نقل از بعضی منابع از ریشه ی بابلی به معنی چوپان، ( اَعلام ) نام سه تن از شاهان ایران از سلسله ی هخامنشی ) کوروش اول: شاه انشان ( ایلام ) [قرن پیش از میلاد]، نیای کوروش بزرگ، که پس از تسخیر سرزمینش به وسیله ی آشور بانیپال، خراجگزار وی شد [ پیش از میلاد]، ) کوروش بزرگ: شاه [، پیش از میلاد] و بنیانگذار شاهنشاهی ایران، او آخرین شاه ماد را برانداخت [ پیش از میلاد] ولیدی [ پیش از میلاد] و بابل [ پیش از میلاد] را تسخیر کرد، ) کوروش کوچک: پسر داریوش دوم، مدعی برادر خود اردشیر دوم در جانشینی پدر، در سال پیش از میلاد به یاری مزدوران یونانی روانه ی جنگ با اردشیر شد، ولی از او شکست خورد و کشته شد، ( در اعلام ) نام سر دودمان سلسله ی هخامنشیان ( کوروش کبیر )، ( در اعلام ) نام کوروش دوم ( کوچک ) پسر داریوش دوم، نام سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایران که تخت جمشید را بنا نهاد

معنی کلمه کوروش در دانشنامه عمومی

کوروش (داغستان). کوروش ( به لاتین: Kurush ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در خاساویورت واقع شده است.
کوروش (روسیه). کوروش ( انگلیسی: Kurush ) یک روستای کوهستانی است که در جنوب داغستان قرار دارد، این روستا در ارتفاع ۲۴۸۰–۲۵۶۰ متری نسبت به سطح دریا قرار دارد و بر اساس نقشه جغرافیایی ۲۵۳۰ متر بالای دریا قرار دارد. جمعیت بومی آن که به زندگی در ارتفاعات عادت کرده اند بخشی از قفقاز بزرگ و اروپا به شمار می روند.
کوروش (شهر). کوروش ( پیشتر کورکت ) ، جماعت و شهرکی در شمال غربی تاجیکستان است که در ناحیهٔ اسپیتمن ولایت سغد قرار دارد. جمعیت این جماعت ۲۱٬۷۰۲ نفر است.
این شهر در زمان کورش هخامنشی ساخته شد و نام آن کورش کده بود که امروزه به ریخت کورکت در آمده است.
کوروش (مجارستان). کوروش ( به مجاری: Kórós ) روستایی در مجارستان است که در ناحیه شیه واقع شده است. کوروش ۱۵٫۱۲ کیلومتر مربع مساحت و ۲۳۴ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه کوروش در فرهنگ فارسی

معنی کلمه کوروش در ویکی واژه

از اسامی مردانه ایرانی و نام برخی از شاهان هخامنشی. از ریشه ایرانی (هندواروپایی) کِور پدید آمده است که در حالت مصدری به معنای «تولد یافتن»، «پا به عرصه زندگی نهادن» و در حالت اسمی به معنای «فرزند، کودک، نوزاد، جوان، قهرمان» و غیره است.[۱]
از دو کلمه کو - رُش شکل گرفته و بخش نخست کلمه همان «کی» به معنی شاه است اما بخش دوم به معنی رشد است یعنی شاه هیکلی و تنومند. اوصاف یاد شده در شاهنامه با شخصیت رستم مترادف است. بُدی پنج مَرده مر او را خورش ..... بماندند مردم ازان پرورش (شاهنامه)
↑ (←پروفسور آبایف، «شرحی در پیرامون واژه‌شناسی نام‌های خاص ایرانی»، بررسی‌های تاریخی، ترجمهٔ عنایت‌الله رضا (تهران)، ش. ۷۱. مرداد و شهریور ۱۳۵۶).

جملاتی از کاربرد کلمه کوروش

قوم ماد به روزگار کوروش بزرگ تا حوالی ماد پراکنده گردیده بودند.
جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران در شهر شیراز و در کنار تخت جمشید با حضور سران کشورهای گوناگون جهان برگزار می‌شد. از میهمانان در ۵۰ چادر وافر و اشرافی پذیرایی می‌شد. آغاز مراسم در پاسارگاد و در جوار آرامگاه کوروش بزرگ بود که طی آن محمدرضاشاه پهلوی نطق معروف خود را بیان داشت و سپس سران و پادشاهان ۶۹ کشور جهان، به کوروش بزرگ ادای احترام کردند.
شهنشاه کوروش به یزدان پاک چنین گفت : کای داور آب و خاک
چو شاه جوان کوروش دادگر نبونید را دید حال دگر
بروجردی از روحانیون سنتی شیعه به حساب می‌آید، او همچنین به اظهارات انتقادی در موضوعاتی چون: افتخار به کوروش و نقد به تصمیم‌گیری‌های فرهنگی در حاکمیت و حوزه‌های علمیه، شهرت دارد، همچنین وی طرفدار استقلال حوزه علمیه و مخالف هزینه بودجه‌های دولتی در آن است.
تو نیکوروش باش تا بدسگال به عیب تو گفتن نیابد مجال
شرکت فروشگاه‌های زنجیره‌ای افق کوروش در سال ۱۳۸۸ با هدف ایجاد فروشگاه‌های زنجیره‌ای خرده‌فروشی در سراسر کشور ثبت شده‌است. افق کوروش در زمانی شروع به فعالیت کرد که اوج ظهور فروشگاه‌های زنجیره‌ای در ایران بود. نخستین فروشگاه، در ۹ آذر ۱۳۹۲ و در شهر تهران افتتاح گردید. در حال حاضر (دی ۱۳۹۹) افق کوروش، ۲۳۶۱ فروشگاه در ۴۰۶ شهر ایران دارد. تعداد فروشگاه‌ها با توجه به سیاست افق کوروش مبنی بر افتتاح روزانه ۲ یا ۳ فروشگاه، متغیر است.
بر خویش گل و برگ بچینیم وگرنه نیکوروش سیر گه نشو و نماییم