کوره
معنی کلمه کوره در لغت نامه دهخدا

کوره

معنی کلمه کوره در لغت نامه دهخدا

کوره. [ رَ / رِ ] ( اِ ) آتشگاه آهنگری و مسگری. ( برهان ). به معنی آتشدان زرگر و آهنگر و امثال آنها. ( آنندراج ).آتشگاه آهنگری و مسگری و زرگری و جز آن. ( ناظم الاطباء ). آتشدان آهنگر. کلانه آهنگر. تنور آهنگر. اتون. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). در اوراق مانوی ( پهلوی ) کورک ( تنور، کوره )، اکدی کورو و در عربی «کور...کوره آهنگران از گل » و مقایسه شود با گیلکی کوری ( اجاقهای گلی ). ( حاشیه برهان چ معین ) :
و هرگه که تیره بگردد جهان
بسوزد چو کوره شودبادغر.خسروی.چنان آهنگری کز کوره تنگ
به شب بیرون کشد رخشنده آهن.منوچهری.اگر صد بار در کوره گدازی
همانم باز وقت بازدیدن.ناصرخسرو.ای سوزنی تنت اگر از کوه آهن است
در کوره دل آر و چو سوزن ز غم بکاه.سوزنی.زر اگر خاتم ترا نسزید
باز با کوره گداز فرست.خاقانی.منم آن کاوه که تأیید فریدونی و بخت
طالب کوره و سندان شدنم نگذارند.خاقانی.چون به یکی پاره پوست ملک توانی گرفت
غبن بود در دکان کوره و دم داشتن.خاقانی.مرا در کوره آتش نشاندند
به جایی این چنین ناخوش نشاندند.نظامی.دهی وآنگه چه ده چون کوره ای تنگ
که باشد طول و عرضش نیم فرسنگ.نظامی.ندارم طاقت این کوره تنگ
خلاصی ده مرا چون لعل از سنگ.نظامی.همچو کوره هرکه باد از جای دیگر می خورد
بایدش سرکوفته مانند سندان زیستن.رضی نیشابوری.- از کوره بدر ( در ) کردن ؛ در تداول عامه ، بسیار عصبانی کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).
- از کوره دررفتن ؛ در تداول عامه ، بسیار عصبانی شدن. ( فرهنگ فارسی معین ). سخت غضبناک شدن. عظیم خشمگین شدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- از کوره درکردن کسی را ؛ در تداول عامه ، عصبانی کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).
- کوره آهن ؛ کوره ای که در آن آهن را تفته و سرخ کنند. کوره ای که در آن آهن را بگدازند :
گرم است دمم چون نفس کوره آهن
تنگ است دلم چون دهن کوره سیماب.خاقانی.- کوره آهنگر ؛کوره ای که آهنگران آهن را در آن تفته و سرخ کنند :
سینه ما کوره آهنگر است
تا که جهان افعی ضحاک شد.

معنی کلمه کوره در فرهنگ معین

ده ( ~ . دِ ) (اِمر. ) ده کم جمعیت که چندان آبادی نداشته باشد.
(رِ ) (اِ. ) بخش ، قسمتی از مملکت . خره و خوره هم گفته می شود.
( ~. )(اِ. )آتشدان ، تنور، اجاق سرپوشیده . ،از ~ دررفتن کنایه از: سخت خشمگین شدن .
راه ( ~ . ) (اِمر. ) راه باریک و ناهموار.

معنی کلمه کوره در فرهنگ عمید

ناحیه، شهرستان.
خُرد، کوچک، ناچیز: ده کوره.
۱. آتشدان، جای افروختن آتش.
۲. جای گداختن شیشه یا آهن.
۳. جای پختن سفال، آجر، و گچ، پزاوه، داش.

معنی کلمه کوره در فرهنگ فارسی

شهر و بندریست در ژاپن واقع در جزیره هونشو دارای ۲۳۵/٠٠٠ تن سکنه و مرکز بزرگ صنعتی .
آتشدان، جای افروختن آتش، جای گداختن شیشه یا آهن، جای پختن سفال و آجروگچ، حصه، بخش، قسمتی ازمملکت، خره وخوره هم گفته شده
( اسم ) شهرستان ناحیه جمع : کور .
بنقل حدود العالم از مسکو کاتی بوده است که در سلابور از شهر های هندوستان رایج بوده است .

معنی کلمه کوره در فرهنگستان زبان و ادب

{Fornax, For, Furnace} [نجوم] صورت فلکی کم نوری در نیمکرۀ جنوبی آسمان میان دو صورت بزرگ نهر و قیطُس

معنی کلمه کوره در دانشنامه عمومی

کوره وسیله یا محلی است که در آن حرارت ایجاد می کنند. در زبان فارسی به آن آتشدان و آتشگاه نیز گفته می شود. همچنین سیستم حرارت مرکزی ساختمان ها به طور معمول بر پایه یک کوره بنا شده که در آن یک سیال در دیگ های پره دار گرم می شود. واژه کوره همچنین به اختصار به کوره های صنعتی تولید حرارت در پالایشگاه ها، برج های تقطیر، آهنگری ها، استخراج فلزات، کارخانجات سرامیک سازی و واحدهای شیمیایی به کار می رود. انرژی موردنیاز کوره گاهی به طور مستقیم از سوزاندن سوخت تأمین می شود. گرچه برخی کوره های قابلیت تولید صابون دارند که مختص یک گروه خاص بود زنده باد آن گروه در برخی از کوره ها نیز انرژی مورد نیاز برای تولید گرما با استفاده از انرژی الکتریکی، خواه به روش قوس الکتریکی و خواه به روش القای الکترومغناطیسی تأمین می شود.
کوره های مصالح ساختمانی، کوره هایی هستند که به منظور ساخت مصالح از آن استفاده می شود.
سنگ گچ را بیشتر در ۳ نوع کوره می پزند:
۱. کوره تنوره ای باستانی ایرانی: سنگ گچ را در آن می چینند و تون کوره را آتش می کنند تا سنگ گچ بپزد. چنین گچی دارای جنس همگن نیست، زیرا نزدیک به ۲۰٪ آن گچ پخته ساختمانی با نیم مولکول آب و ماندهٔ آن یا سوخته یا نپخته است.
در ایران، روی کوره های تنوره ای آهک پزی و آجرپزی سنگ گچ می گذارند تا در گرمای کم بپزد و آن بهترین گچ برای سفیدکاری است.
۲. کوره های تاوه ای: سنگ گچ را در سنگ شکن کلوخه کرده، آسیاب می کنند تا گرد شود. به گرد سنگ گچ در تاوه های بزرگ گرما می دهند ( مانند بو دادن آرد ) تا بپزد. گرد سنگ گچ درون تاوه را پیوسته هم می زنند تا همهٔ گرد سنگ یکنواخت بپزد.
این روش گچ پزی با کار ناپیوسته است.
۳. کورهٔ گردنده: کار کوره گردنده گچ پزی پیوسته است. برای پختن گچ در آن، سنگ گچ را کلوخه می کنند و آن را در کوره گرداننده می ریزند. به پوستهٔ فولادی کورهٔ گردنده گرما می دهند و از لولهٔ درون کورهٔ گردنده هم گاز گرم می گذارند و بخار برخاسته از سنگ را به بیرون می مکند. این بخار آب هنگام بیرون رفتن از کوره، نزدیک به ۱۰۰ تا ۱۲۰ درجه گرما دارد. کلوخهٔ سنگ گچ پخته در کورهٔ گردنده را به نرمی خواسته شده آسیاب می کنند.
پس از خشک شدن خشت، آن را در کوره می چینند به طوری که به همدیگر نچسبند، تا هوا، شعله و گاز از لای آجر ها بگذرند. کوره های آجرپزی سه نوع اند: کورهٔ با آتش ثابت و آجر ثابت، کورهٔ با آتش رونده و آجر ثابت و کورهٔ با آجر رونده و آتش ثابت.
کوره (اوز). کوره شهری است که در بخش بیدشهر شهرستان اوز که در جنوب استان فارس قرار دارد. این شهر مرکز بخش بیدشهر است و ۳۵ کیلومتر با اوز فاصله دارد.
بر اساس سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، جمعیت کوره ۲۷۰۶ نفر شامل ۱۳۸۷ مرد و ۱۳۱۹ زن بوده است که ۷۴۸ خانوار را شکل داده است.
کوره (ترکیه). کوره ( به ترکی استانبولی: Küre ) یک منطقهٔ مسکونی در ترکیه است که در استان قسطمونی واقع شده است. کوره ۱٬۱۴۲ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
کوره (صورت فلکی). کوره ( به انگلیسی: Fornax ) یک صورت فلکی در آسمان جنوب است. این صورت فلکی همجوار با صورهای فلکی نهنگ، سنگتراش، سیمرغ و جوی است.
زمان رسیدن آن به نصف النهار :۲۴ آذر - مساحت :۳۹۸ درجه مربع
مبنای نام این صورت فلکی به عنوان فورناکس در قرن هجدهم و از زمانی آغاز شد که منجم فرانسوی، نیکولاس - لوئی دو لاکای آن را کوره شیمیایی نامید. این منجم توانست از ستارگان ضعیف واقع در خمیدگی صورت فلکی نهر این صورت فلکی را بسازد.
طیف ستاره آلفای فورناکس از نوع F8IV قدرش ۳٫۹ و فاصله آن تا ما ۴۶ سال نوری است.
هرچند که این صورت فلکی جایگاه خوشه ستاره ای فورناکس است، اما هیچ یک از آنها قابل مشاهده با تلسکوپ های کوچک نیستند. موقعیت این اجرام در گوشه جنوب شرقی، در مرز نهر و در حدود یک درجه مربع است. این مجموعه شامل حدود ۱۸ کهکشان مارپیچی و بیضوی نزدیک به هم است که قدر آنها از ۱۰ تا ۱۳ متغیر می باشد.
کوره (فیلم). «کوره» ( انگلیسی: Furnace ( film ) ) فیلمی در ژانر ترسناک به کارگردانی ویلیام باتلر است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به میکیل پاری، دنی ترخو، تام سایزمور، پل وال، و تیلور کینی اشاره کرد.
معنی کلمه کوره در فرهنگ معین
معنی کلمه کوره در فرهنگ عمید
معنی کلمه کوره در فرهنگ فارسی
معنی کلمه کوره در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه کوره در دانشنامه عمومی

معنی کلمه کوره در دانشنامه آزاد فارسی

کورِه (furnace)
سازه ای برای تولید گرما، با کاربردهای متعدد. در کوره، برای تولید گرما از سوخت هایی مانند زغال سنگ، کک، گاز یا نفت استفاده می کنند. برای تولید آب گرم یا بخار به منظور به کار انداختن توربین ها، چرخاندن پروانۀ کشتی ها، و تولید برق نیروگاه ها، از کوره ای با دیگ بخار استفاده می کنند. برخی از بزرگ ترین کوره ها که در ذوب و تصفیۀ فلزات به کار می روند عبارت اند از کورۀ بلند، کورۀ الکتریکی، و کورۀ اجاق باز.
کوره (اخترشناسی). کورِه (اخترشناسی)(Fornax)
کورِه
کورِه
(به عربی: الکور الکیمیائی) صورت فلکی نه چندان آشکاری در نیمکرۀ جنوبی آسمان، به شکل کوره. این صورت فلکی را اخترشناس فرانسوی، نیکُلا دو لاکای، به افتخار شیمی دان فرانسوی آنتوان لاوازیه نام گذاری کرد.
کوره (باستان شناسی). کورَه (باستان شناسی)(Kura)
در هنر دورۀ آرکاییک یا عتیق یونان (۷۵۰ـ۵۵۰پ م) تندیس هایی به شکل مرد جوانی قوی هیکل، ورزیده، خوش اندام و برهنه با موهای بافته و تبسمی بر لب. به نظر می رسد ساخت کوره ها تأثیر هنر مصر باستان در هنر یونان باشد.

معنی کلمه کوره در ویکی واژه

راه باریک و ناهموار.
ده کم جمعیت که چندان آبادی نداشته باشد.
بخش، قسمتی از مملکت. خره و خوره هم گفته می‌شود.
آتشدان، تنور، اجاق سرپوشیده. ؛از ~ دررفتن کنایه از: سخت خشمگین شدن.
oven

جملاتی از کاربرد کلمه کوره

دکان او بود سر منزل من بود چون کوره آتش دل من
جوشن خط است موی چون زره در رزم عشق کوره را داود از فولاد و از آهن مکن
باغبان از درخت چند ورق چید و در کوره کرد بهر عرق
کورهٔ دوزخ مرگ آتش از آن تیغ ستد کوزهٔ جنت جان مایه از آن جام گرفت
اسکالات، نام یکی از محلات تبریز است که در خیابان راه‌آهن، بین قونقاباشی و کوره‌باشی واقع شده است. پس از دایر شدن خطوط اتوبوسرانی تبریز در سال ۱۳۲۴ شمسی، قبل از اتوبوسرانی تهران، این محل ایستگاه خط ۵ «راه‌آهن - خطیب»، بوده و در بین مردم هم تا امروز به نام اسکالات معروف است.
گل در میانِ کوره بسی دردسر کشید تا بهرِ دفعِ دردِسر آخر گلاب شد
راه پرسی از کسی کوره ندید یک تنی زین راه دل آگه ندید
از دلِ چون کوره گر آهی بر آرم چشمۀ خور باز پوشاند دخانش
این شهرستان در سال ۲۰۱۱ میلادی ۶۶٬۸۶۱ نفر جمعیت داشته‌است و مرکز آن شهر راکوره است.
بر عطارد ز نقره‌کار‌ی دست رنگی از کورهٔ رصاصی بست
نهی بکوره اسراف نقد و نسیه بچند خدای دوست نمیدارد اینقدر اسراف
مگر که باد خزانی بباغ ضرابست که آفتابش کوره است و آبدان سندان