کوثری

معنی کلمه کوثری در لغت نامه دهخدا

کوثری. [ ک َ ث َ ] ( اِخ ) از شعرای بخارا بوده و در هرات درگذشت. این مطلع از او است :
در خیال پسته خندان آن بادام چشم
چشمه خونی است چشم ما که دارد نام چشم.( ترجمه مجالس النفایس ص 45 ).
کوثری. [ ک َ ث َ ] ( اِخ ) شاعری خوش طبع و وسیعمشرب است. این رباعی از او است :
با خلق زمانه کوثری راز مگو
این راز بر مردم غماز مگو
دانی دهن کوه چرا پرسنگ است
یعنی که هر آنچه بشنوی بازمگو.( از تذکره نصرآبادی ص 320 ).
کوثری. [ ک َ ث َ ] ( اِخ ) از شعرای اردبیل است. صوفی وش و درویش نهاد بود و مذهب نقطوی داشت و پیروان محمود وی را خلیفه می خواندند. این بیت از اوست :
تو چنان جفاپسندی که اگر خدنگ نازت
سوی دل گشاد یابد به کرشمه بازداری.
( از ترجمه تذکره مجمعالخواص خیام پور ).

معنی کلمه کوثری در ویکی واژه

نام خانوادگی ایرانی

جملاتی از کاربرد کلمه کوثری

این داستان به دست عبدالله کوثری به فارسی ترجمه و منتشر شد. در سال ۱۳۸۶ چاپ دوم ترجمه فارسی آن با تجدید نظر باز نشر شد.
کوثری پیش از وقوع انقلاب، فوتبالیست بوده‌است و سابقه بازی در تیم‌های تاج و افسر را دارا می‌باشد. در آخرین دوره لیگ تخت جمشید، عضو تیم فوتبال ابومسلم خراسان بود و در این دوره نیز ۹ بار برای این تیم به میدان رفت. او در دهه ۱۳۵۰ به تیم ملی جوانان ایران نیز دعوت شده بود.
روان شه کوثری میدید پر آب ز رشک او دل خورشید در تاب
گیتی نپروریده نهالی نظیر تو مانا مگر ز خاک جنان و آب کوثری
کی پذیرد گرچه تشنه گردد از هر ابتر آب هر کرا همت کند در باغ جانش کوثری
گر به فردوسی از حریم وصل نگشانی دری پیش هر حوری ز آب دیده باشد کوثری
چشمه خضر و کوثری ز آب حیات خوشتری ز آتش هجر تو منم خشک دهان چرا چرا
آب از تو غرق خوی شد وآتش ز شرم سوخت رونق فزای رسته نیران وکوثری
ای که در فکر بهشت و کوثری دور شو تو مردک حلواخوری
تو چون زاده ی ساقی کوثری به ما تشنگان توش و تاب آوری
وی در ۱۱ دی ۱۳۹۴، همراه با احمد توکلی، الیاس نادران، اسماعیل کوثری، محمدرضا آشتیانی و چند تن دیگر از نمایندگان، در نامه‌ای به رئیس‌جمهور خواستار آن شدند که واکنش مناسب‌تری نسبت به آنچه آن را نقض برجام از سوی دولت آمریکا می‌دانستند، انجام گیرد.
گفت پیش آی و بنوش ومحرم اسرار باش بی نیازم کرد الحق از شراب کوثری
مجلس خاص بایدم گرچه بود سوی عدم شربت عام کم خورم گرچه بود ز کوثری