کوتی
معنی کلمه کوتی در لغت نامه دهخدا

کوتی

معنی کلمه کوتی در لغت نامه دهخدا

کوتی. ( پسوند ) مزید مؤخر امکنه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): ابراهیم کوتی. اغوزدارکوتی. افراکوتی. بارکوتی. بختیار کوتی. بژم عباس کوتی. پلم کوتی. پنبه زرکوتی. تلوکوتی. تمیشه کوتی. چمازکوتی. حوض کوتی. درزی کوتی. دینارکوتی. دیو کوتی. سرهنگ کوتی. سلیاکوتی. شاه کوتی. شب حسن کوتی. شرامه کوتی. کته خواست کوتی. کرات کوتی. مارکوتی. محله درزی کوتی. محله قاضی کوتی. نارنجه کوتی. نرگس کوتی. نفطه کوتی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به کوت و همین کلمه ها شود.
کوتی. [ تی ی ] ( معرب ، ص ) قصیر و آن در فارسی کوتَه ْ است. ( از المعرب جوالیقی ). بالضم منسوباً. کوتاه بالا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). قصیر. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه کوتی در فرهنگ فارسی

قصیر و آن در فارسی کوته است. قصیر

معنی کلمه کوتی در دانشنامه عمومی

کوتی (شهر). کوتِی ( اوکراینی: Кути ) یک شهر واقع در استان ایوانو - فرانکیفسک اوکراین است. جمعیت این شهر در سال ۲۰۲۰ میلادی ۴۰۵۱ نفر تخمین زده می شود.
کوتی (هرتسگ نووی). کوتی ( به لاتین: Kuti ) یک منطقهٔ مسکونی در مونته نگرو است که در شهرداری هرتسگ نووی واقع شده است. کوتی ۷۲۹ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه کوتی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه کوتی در دانشنامه عمومی
معنی کلمه کوتی در ویکی واژه

معنی کلمه کوتی در ویکی واژه

واژه کوتی از هزاره سوم تا پایان هزاره دوم پ. م.، به قومی خاص اطلاق می‌شده که احتمالا در مشرق و شمال آذربایجان و کردستان ایران زندگی می‌‌کردند. کوتیان چهارمین گروه قومی ایران بعد از هوریان، عیلامیان، لولوبیان هستند که در صحنه تاریخ پدیدار می‌شوند.

جملاتی از کاربرد کلمه کوتی

و در هر نوع ملکوت ارواح و نفوس علوی و سفلی صفتی از صفات ملکوتیات دیگر توان یافت چنانک در ملکوت ارواح از صفات ملکوت نفس و درملکوت نفوس از صفات ملکوت ارواح اما در هر یک چون آن نوع غالب افتاد و دیگرها مغلوب بدان نوع یاد کرده آمد و شرح هریک باطناب انجامد.
ای عزیز بدانکه افعال خدای- تعالی- دو قسم است: مُلکی و ملکوتی.
مرغ باغ ملکوتیم و دراین دیر خراب می شود نور تجلّای خدا دانه ما
صحیفۀ ملکوتی و نسخۀ لاهوت ولیّ عرصۀ ناسوت بهر ارشادی
اسکوتیسم در رشد فلسفه و الهیات تأثیر گذار بود؛ اهمیتش آنگونه که اغلب پنداشته می‌شود تنها منفی نبوده‌است؛ یعنی، اسکوتیسم تنها به این حقیقت خلاصه نمی‌شود که نقدی بر توماس اکویناس و مکتب تومیسم بوده‌است.
چو من درویشم از بهر نباتی بدین درویش بیدل ده ز کوتی
به حیله رندی و تلاشی و مزلکوتی بدل به زاهدی و تقوی ریائی کرد
زکوتی را که دادی بهر جنت مکن باطل به ایذا و به منت
زکوتی کان به حق باشد قبول‌ست قبولش کن که این قول رسول‌ست
مرکب آرام و هوا روشن و دریا خاموش خلوتی بود و سکوتی ز خرد گویاتر