کوتوله

معنی کلمه کوتوله در لغت نامه دهخدا

کوتوله. [ ل َ / ل ِ ] ( ص ) قصیر و کوتاه. ( از ناظم الاطباء ). کوتاه قد. ( فرهنگ فارسی معین ). در تداول عوام ، کسی که بالا از حد طبیعی بسیار کوتاهتر دارد. پست قد. کوتاه بالا. قصیرالقامه. قدکوتاه. نهایت پست قد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- کوتوله واویلا؛ کوتاه قدی محیل و مکار. پست قدی مکار. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه کوتوله در فرهنگ معین

(لَ یا لِ ) (ص . ) کوتاه ، قد کوتاه .

معنی کلمه کوتوله در فرهنگ عمید

کوتاه قد، قدکوتاه.

معنی کلمه کوتوله در فرهنگ فارسی

کوتاه قد، آدم قدکوتاه
( صفت ) کوتاه قد .

معنی کلمه کوتوله در ویکی واژه

nano
کوتاه، قد کوتاه.

جملاتی از کاربرد کلمه کوتوله

اشک بچهٔ کوتوله می‌تواند به صورت خارج از آب در محیط مرطوب نیز رشد کند اما تا حدودی در معرض ابتلاء به آلودگی قارچی است. در صورتی که خاک را با آب کاملاً اشباع کنیم و بستری غنی و نور شدید در اختیارش قرار بگیرد، این گیاه اقدام به تولید گل‌های سفید می‌کند، اما گل‌ها بسیار کوچک هستند و به‌سختی دیده می‌شوند.
یک کوتولهٔ سفید در واقع بقایای یک ستاره است که چرخهٔ عمر طبیعی‌اش را کامل کرده‌است و همجوشی هسته‌ای آن پایان یافته‌است، هرچند که کوتوله‌های سفید با تنوع کربن-اکسیژن معمول نیز چنانچه دمایشان به حد کافی بالا برود، همچنان قابلیت واکنش‌های همجوشی بیشتر را خواهند داشت.