کوبک

معنی کلمه کوبک در فرهنگستان زبان و ادب

{mallet} [موسیقی] نوعی کوبه برای نواختن سازهای کوبه ای با دسته و سری به شکل های مختلف

معنی کلمه کوبک در ویکی واژه

نوعی کوبه برای نواختن سازهای کوبه‌ای با دسته و سری به شکل‌های مختلف.

جملاتی از کاربرد کلمه کوبک

واعظ چه کوبکویی؟ کام از در که جویی؟ با خویشتن نگویی: جز دوست کیست موجود؟!
من نمی دانم چه شد احوال او گشته ام جویای او من کوبکو
می گریزی گر تو از ما کوبکو ما تورا از هر طرف در جستجو
چون بقا دیدم اسیری زان فنای سرمدی بودم، آن یاری که می جستم مدامش کوبکو
آهوانی سربسر صیاد جو از پی صیادجویان کوبکو
عمریست میدویم چو دیوانه کوبکو دل در قفای دلبر و من در قفای دل
از بهر یک شمامه ی زلفین عنبرین چون باد صبح در بدر افتیم و کوبکو
در پس این پرده رو با ما نمود آنکه می جستیم عمری کوبکو
نه ما داریم این سرگشتگی از گردش گردون بتان دارند زینسان کوبکو و در بدر ما را
بوی محبت شنید، شد بجهان ناپدید قاسمی اندر طلب دربدر و کوبکوست