کوبن
معنی کلمه کوبن در فرهنگ معین
معنی کلمه کوبن در فرهنگ عمید
معنی کلمه کوبن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کوبن
سپاهی و نرسی نماند به جای بکوبند بر خیره ما را به پای
و سَرِ بس گرامیشان را بر دیوارها میکوبند؛
بکوبم سرت را به گرز گران چو مسمار کوبند آهنگران
شهر ادنکوبندر ایالت راینلند-فالتز در کشور آلمان واقع شدهاست.
الکوبنداز ۴۴٫۹۸ کیلومترمربع مساحت و ۱۰۷٬۵۱۴ نفر جمعیت دارد و ۷۰۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شدهاست.
آگیره متولد مادرید، در سال ۲۰۱۴ از آلکوبنداس سی اف به مجموعه جوانان رایو وایکانو پیوست.
پنج و هفتاد و هفتصد از سال رفته در کوبنان که ناگاهان
همچو مارش سر همی کوبند امروز ای پسر هرکه روزی دانه یی چون موش ازین انبار خورد
سلطان مسعود دستور داد زیر برجها تونل بزنند و برجها را با منجنیق بکوبند. با افتادن هر برج جنگ سختی در میگرفت و تا هفت روز جنگ سختی ادامه داشت.
چو میخ خیمه گر خصمان بکوبندم به خواری سر نخواهم خیمه برکندن من از پهلوی این ترکان
کوبندهای بباید تا دف کند خروش گویندهای بباید تا کُه کند صدا
نشستند و تدبیر کردند با هم که کوبند با سنگ، دیوانه را سر
مشخص نیست منظور از کوبنده بودنِ قیامت، حوادثِ پایانِ دنیا است یا مرحله زنده شدن مردگان که ترس و وحشت باعث کوبیده شدن دلها میشود که هر دو البته وحشتناک است.
در واکنش به این واقعه، حسین دهقان، وزیر دفاع ایران، در یک برنامه تلویزیونی گفت هرگونه تجاوزی «پاسخ کوبنده و تمام کننده دریافت میکند».
پیاز نیکی من هیچگونه تن نگرفت بدین سزد که بکوبند سر چو سیر مرا
پنبه در گوش کند کوبنده که من از جهل نمیافشارم
او را که روی درخت دیدی شاد است و میخندد، او همان عیسی زنده است. اما این کسی که به دست و پایش میخ میکوبند، عضوی از بدن اوست، که جانشین شرمندگی است، کسی که به شکل او به وجود آمد. اما به من و او نگاه کن.
شمع مشرق نشود ز آتش غربی روشن گو بکوبند همی تا دم صور آهن سرد