کواکب

معنی کلمه کواکب در لغت نامه دهخدا

کواکب. [ ک َ ک ِ ] ( ع اِ ) ج ِ کوکب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ کوکب به معنی ستارگان بزرگ. ( آنندراج ). ستارگان. اختران. نجوم. انجم. روشنان فلک.و رجوع به کوکب شود : چون کوکبی برو پیوندد از آن کواکب که میان ایشان دوستی است ، دستش گرفته دارد. ( التفهیم ص 488 ). و گروهی هست که چون قمر وحشی السیر باشد. بودن او به حدهای کواکب اندر آن برج به جای اتصال بر ایشان نهد. ( التفهیم ص 492 ). گروهی دیگرشش درجه گفتند زیرا که این پنج یک برج است و پنج یک برج مقدار معتدل است حدود کواکب را. ( التفهیم ص 479 ).خدای تعالی قوتی به پیغمبران داده است و قوت دیگر به شاهان... و هر کس که آن را از فلک و کواکب و بروج داند آفریدگار را از میانه بردارد. ( تاریخ بیهقی ).
خفته چه خبر دارد از چرخ و کواکب
ما را ز چه رانده است بر این گوی مغبر.ناصرخسرو.چو سیر کواکب بدین گونه دیدم
براندام نجیب ازمقام مصائب.امیرمعزی.چون آثار این کواکب در اقطار این عناصر تأثیر کرد... این جمادات پدید آمد. ( چهارمقاله ). اما علم هیأت علمی است که شناخته شود اندرو... حال آن حرکات که مر کواکب راست و افلاک را. ( چهار مقاله ). منجم برخاست و ارتفاع بگرفت و کواکب ثابت کرد. ( چهار مقاله ).
جوابش داد مریم کای جهانگیر
شکوهت چون کواکب آسمان گیر.نظامی.زنگ هوا را چو کواکب سترد
جان صبا را به ریاحین سپرد.نظامی.کواکب را به قدرت کارفرمای
طبایع رابه صنعت گوهرآرای.نظامی.کواکب دید چون در شب افروز
که شب از نور ایشان گشته چون روز.عطار.به بزم تو جمعند خورشیدرویان
چو در خانه مه قران کواکب.امیدی طهرانی.- کواکب آثار ؛ آنچه آثار کواکب بر آن مترتب است. آنچه آثاری چون کواکب دارد : غبار مواکب کواکب آثارش کحل الجواهر دیده ماه و مهر. ( حبیب السیر جزو4 از ج 3 ص 322 ).
- کواکب ثابته ؛ ستارگانی که ساکن هستندو حرکت نمی کنند. ( فرهنگ فارسی معین ذیل ثابت ). کواکب ثابته از نظر قدما اجرام بسیطه ای هستند که مرکوز در بخش فلک ثوابت می باشند و سیارات هریک دارای فلکی خاص می باشند. ( فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی سید جعفر سجادی ص 266 ). و رجوع به ثابت و ثابته شود.

معنی کلمه کواکب در فرهنگ معین

(کَ کِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ کوکب ، ستارگان .

معنی کلمه کواکب در فرهنگ عمید

= کوکب

معنی کلمه کواکب در فرهنگ فارسی

جمع کوکب
( اسم ) جمع کوکب ستارگان . یا کواکب ثابته ثابت . یا کواکب سبعه هفت سیاره . یا کواکب مرصوده . نزد قدما ۱٠۲۵ ستار. ثابت اند که اهل هیئت از قواعد رصد آنها را تشخیص داده اند و ۴۸ صورت مرتسم بر فلک جزو آنهاست و از آن جمله است ۱۲ صورت منطقهالبروج . ۲۱ صورت در جانب شمال منطقه البروج واقع است و ۱۵ صورت در جانب جنوب .

معنی کلمه کواکب در ویکی واژه

جِ کوکب ؛ ستارگان.

جملاتی از کاربرد کلمه کواکب

از دور فلک شکر کن و سیر کواکب بخت تو که خوبست، بد روی زمین باش
چه شب کز هر طرف نور کواکب چو آتش باز بنموده عجایب
چو از قعر وارون چهی سنگ ریزه ز چرخ معلق عیان شدکواکب
گوهر معنیش از بحر کواکب صدفست یافتم از سخنش معنی عالی گهری
سلخ ماه طرب و غره شهر الم است نوبت ماتم خورشید کواکب حشم است
و نگاه کنی در بسیاری کواکب که کس عدد آن نشناسد و هریکی را رنگی دیگر. بعضی سرخ و بعضی سپید و بعضی خرد و بعضی بزرگ و آنگاه برایشان صورت هر یکی بر شکلی دیگر کرده، بعضی بر صورت حمل و بعضی بر صورت ثور و بعضی بر صورت عقرب و همچنین، بل هر صورتی که بر زمین است از اشکال آن را آنجا مثالی هست، آنگاه سیر و روش ایشان مختلف، بعضی به یک ماه فلک ببرد و بعضی سالی به دوازده سال و بعضی به سی سال و بیشتر تا آن که به سی هزار سال فلک بگذارد، و عجایب علوم آن را نهایت نیست.
ای سرای تو آسمان کردار پیشکاران تو کواکب وار
از کواکب نشود دفع خمارم چون صبح رطل خورشید کند چاره خمیازه من
مصطفی کواکبیان نماینده تهران در مجلس گفت: «آماری وجود دارد که حدود سه هزار فیش میان ۲۰ تا ۵۰ میلیون تومان وجود دارد که قانونی نیست، البته ۳۰۰ فیش هم بالای ۵۰ میلیون تومان داریم که پوشش قانونی ندارد».
کاندرین ظلمت شب کز اثر خواب گران نیست جز چشم من و چشم کواکب بیدار
یقین در جان عیان میدید اشیا کواکب در درون خود هویدا