کواژ. [ ک َ ] ( اِ ) طعنه و سرزنش را گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). مصحف گواژ است. ( حاشیه برهان چ معین ). و رجوع به گواژ و گواژه شود : کند طبع او بحر را سرزنش زند جود او در معادن کواژ.شمس فخری ( چ صادق کیا ).
معنی کلمه کواژ در فرهنگ معین
(کَ ) (اِ. ) طعنه ، سرزنش .
معنی کلمه کواژ در فرهنگ عمید
۱. طعنه، سرزنش. ۲. شوخی، مزاح.
معنی کلمه کواژ در فرهنگ فارسی
طعنه و سرزنش را گویند. مصحف گواژ است .
معنی کلمه کواژ در ویکی واژه
طعنه، سرزنش.
جملاتی از کاربرد کلمه کواژ
در صورتی که در محل اتصال دو تکواژ، دو حرف همخوان مثل هم کنار هم قرار گیرند، اگر که همخوان سمت راست، به حرف پیش از آن چسبیدهاست، دو همخوان جدا از هم نوشته میشوند. برای نمونه «نسیللر»، «منیممیش»، «دیللنمک». ولی اگر در محل اتصال دو تکواژ، دو حرف همخوان مثل هم کنار هم قرار گیرند، اگر همخوان سمت راست، جدای از حرف پیش از خود باشد، به همخوان تکواژ بعدی میچسبد. برای نمونه «اللر»، «آشسیز»، «گؤللنمک».
وگر مانی از وی بتابی عنان به نزد تو آیم کواژه زنان