کو
معنی کلمه کو در لغت نامه دهخدا

کو

معنی کلمه کو در لغت نامه دهخدا

کو. [ ک َ / ک ُ] ( ص ) زیرک و عاقل. ( برهان ). زیرک و خردمند. ( آنندراج ). زیرک و خردمند و با وقوف و هوشیار. ( ناظم الاطباء ). زیرک و هوشیار. ( فرهنگ فارسی معین ) :
کو نبود آنکه دن پرستد هرگز
دن که پرستد مگر که جاهل و کودن .ناصرخسرو.|| ( اِ ) توانایی و قدرت. || قامت و قد و اندام. ( ناظم الاطباء ).
کو. ( اِ ) راه فراخ و بزرگ را گویند که شاهراه باشد. ( برهان ). شاهراه. ( ناظم الاطباء ). || کوی. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). مخفف کوی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). محله. ( غیاث ) :
آن سگی در کو گدایی کور دید
حمله می آورد و دلقش می درید.مولوی.دگر روز شد گرد هر کو دوان
عسل بر سر و سرکه بر ابروان.سعدی.- کوبه کو ؛ محله به محله. کوی به کوی. ( فرهنگ فارسی معین ) :
وقت خشم و وقت شهوت مرد کو
طالب مردی دوانم کو به کو.مولوی.وقت اندیشه دل او رزم جو
وقت ضربت می گریزد کو به کو.مولوی.ای بگشته زین طلب تو کو به کو
چند گویی آن گلستان کو و کو.مولوی.سگ ز پی جیفه رفت در به در و کو به کو
گر به سگی قائمی جیفه دنیا طلب.وحشی ( از فرهنگ فارسی معین ). || راه کوچک و تنگ. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). کوچه. ( غیاث ) :
نیزه بازی اندرین کوهای تنگ
نیزه بازان را همی آرد به ننگ.مولوی.|| چارراه. || بازارجای. || میدان. ( ناظم الاطباء ).
کو. ( موصول + ضمیر ) مخفف که او. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). که او. که وی. ( فرهنگ فارسی معین ) :
راهی کو راست است بگزین ای دوست
دورشو از راه بی کرانه و ترفنج.رودکی.خشم آمدش و هم آنگه گفت ویک
خواست کو را برکند از دیده کیک.رودکی ( احوال و اشعار ص 1088 ).رودکی چنگ برگرفت و نواخت
باده انداز کو سرود انداخت.رودکی.پنداشت همی حاسد کوبازنیاید
بازآمد تا هر شفکی ژاژ نخاید.رودکی.دلی کو پر از زوغ هجران بود
ورا وصل معشوق درمان بود.بوشکور.نفرین کنم ز درد فعال زمانه را
کو داد کبر و مرتبت این کو نشانه را.شاکر بخاری.

معنی کلمه کو در فرهنگ معین

[ په . ] (ق . استفهام . ادات پرسش ) کجا.
(کُ ) (ص . )۱ - زیرک ، دانشمند. ۲ - پهلوان ، دلیر.

معنی کلمه کو در فرهنگ عمید

= کوی
که او.
کجاست؟: کو شد آن دعوی دوازده فن / وآن همه مردی، ای نه مرد و نه زن (نظامی۴: ۶۵۲ ).

معنی کلمه کو در فرهنگ فارسی

۱ - کجا ? یا کو شد ? کجا شد ? کجا رفت ? کوشد آن دعوی دوازده فن ? وان همه مردی ای نه مرد و نه زن . ( هفت پیکر ) ۲ - کجاست ? آلودگی خرقه خرابی جهانست کو راهروی اهل دلی پاک سرشتی ? ( حافظ ) توضیح کو مانند کجا در مکان استعمال شود ولی فرق میان کو و کجا ازین قرار است : الف - کو معمولا بجای جمل. فعلیه بکار رود : کتاب کو ? حسن کو ? اما کجا غالبا با فعل آید : کتاب کجاست ? حسن کجاست ? ولی گاه جایز است که فعل کجا حذف شود : ما کجا تو کجا که از شرمت دختر رز نشسته برقع پوش . ( هاتف اصفهانی ) ب - کو برای سوم شخص ( مفرد و جمع ) استعمال شود : او کو ? جمشید کو ? علی و حسن و جعفر کو ? ( در متون سوم شخص جمع دیده نشده ولی در تداول استعمال میشود ) . کجا برای هر سه شخص ( مفرد و جمع ) بکار رود : من کجا ( یم ) تو کجا ( یی ) او کجا ( ست ) ما کجا ( ییم ) شما کجا ( یید ) ایشان کجا ( یند )
روزن خانه . جهت روزن خرد

معنی کلمه کو در دانشنامه عمومی

کو یا امپراتور کو ( به چینی ساده شده: 喾؛ به چینی سنتی: 喾 ) ، یا دی کو ؛ به چینی سنتی: 帝 喾 ) ، که همچنین گاهی با عنوان گائوشین شی ( به چینی: 高 辛 氏 ) نیز شناخته می شود، یکی از امپراتوران چین در طول دوران سه شهریار و پنج خاقان بود. او فرزند جیائوجی ( 蟜 极 / 蟜 极 ) و نوه شائوهائو ( 少昊 ) به شمار می آمد و همچنین نوه بزرگ هوانگ دی ( 黄帝 / 黄帝 ) یا همان امپراتور زرد محسوب می شد. بر طبق تاریخ تخمینی ( بر حسب قرن های پیش از میلاد ) ، وی از سال ۲۴۳۶ پیش از میلاد تا ۲۳۶۶ پیش از میلاد، فرمانروایی می کرده است. به امپراتور کو یا . پس از او پسر بزرگترش دی ژی امپراتور شد.
محمد حسین باجلان فرخی، مترجم نامدار ایرانی در عرصهٔ اساطیر، کو را در ترجمه های خویش گوان نیز خوانده است.
کو (جمهوری آلتای). کو ( به لاتین: Koo ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در جمهوری آلتای واقع شده است.
معنی کلمه کو در فرهنگ معین
معنی کلمه کو در فرهنگ عمید

معنی کلمه کو در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کو به علامت آیه نزد قاریان کوفه اطلاق می شود.
میان قاریان درباره عدد آیات بعضی از سوره های قرآن مجید - بدون آن که در حروف و کلمات آیات زیاده یا نقصانی باشد -اختلاف است. «کو» علامت کوفی است در موردی که قرای اهل کوفه با اهل مکه و مدینه در آیه اختلاف دارند؛
مثال
مانند: آیه ۲۵ سوره نوح که قرای کوفه تا (فادخلوا نارا) را یک آیه و بخش بعدی را آیه دیگری شمرده اند؛ ولی قرای شام و مدینه هر دو بخش را یک آیه می دانند.شماره آیات اهل کوفه اصح اعداد است؛ زیرا مستند به امام علی علیه السّلام است.
عناوین مرتبط
شماره آیات.رموز شماره آیات .

معنی کلمه کو در ویکی واژه

(ضمیر): هنگام پرسش از محل چیزی یا کسی به‌کار می‌رود. کو، کجاست؟
استفهام. (ادات پرسش).
(شاعرانه): که‌او.
زیرک، دانشمند.
پهلوان، دلیر.
کجاست، فعل پرسشی.
کوه.

جملاتی از کاربرد کلمه کو

مقبره شاه سلطان عباس مربوط به دوره صفوی است و در قدیم لار، خیابان ساحلی، کوچه اداره ارشاد واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۸۴ با شمارهٔ ثبت ۱۲۷۵۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
ما در جهان کون برای تو آمدیم بهر تو آمدیم و برای تو آمدیم
یکی جامهٔ سوکواران بخواست بیامد بر داور داد و راست
ای یک انصاف تو صد سایهٔ طوبی بوده وی یک انگشت تو صد چشمهٔ کوثر گشته
همه از نعمت تو جمله پی خدمت تست هر چه در صلب و رحم کون و حصول نطف است
المایة (به عربی: المایة) یک منطقهٔ مسکونی در لیبی است که در استان زاویه واقع شده‌است.
جامی که عقل و روح حریف و جلیس اوست نی نفس کوردل که سوی دام می‌رود
ای خیالی ز ننگ میری به که به نام نکو شوی مشهور
هر دمی تخم نیکوی می‌کار تا نکاری عدس نمی‌آید
اولین آرایش دائمی ثبت شده در تاریخ توسط هنرمند مشهور خال‌کوبی انگلستان، سودرلند مک دونالد در سال ۱۹۰۲ میلادی در سالن خود در لندن و بر روی گونه‌ها انجام شد.
سن فرانسیسکو–سان ماتیو–ردوود سیتی ·
در ملک خوبروئی در غایت نکوئی بسیار باشد اما این نازنین پسر نیست
گاه از فزع چو رنگ جهد بر فراز کوه گاه از قلق چو مار خزد در شکاف غار
همی رفت چون باد فرمانروا یکی کوه دیدش سر اندر هوا