معنی کلمه کهتاب در لغت نامه دهخدا
بر ستوران و اقربات مدام
کاه کهتاب باد و جو کشکاب.انوری ( از فرهنگ جهانگیری ). || گیاهها و ادویه ای را گویند که گرماگرم جوشانیده بر عضوی که دردمندی یا ورمی داشته باشد یا از جای برآمده بود، ببندند تا درد و وجع تخفیف یابد. ( فرهنگ جهانگیری ). ادویه جوشانیده را نیز گویند که گرم گرم به جهت تخفیف وجع و درد بر عضو ورم کرده و ازجای برآمده بندند. ( برهان ) ( آنندراج ). نطول و داروی جوشانده ای که گرماگرم بر عضو مأوف اندازند. ( ناظم الاطباء ) :
ای چون خر آسیا کهن لنگ
کهتاب تو روی کهربا رنگ.نظامی ( لیلی و مجنون چ وحید ص 265 ).