معنی کلمه کنگو در لغت نامه دهخدا
کنگو. [ ک ُ گ ُ ] ( اِخ ) جمهوری کنگو یا«کنگو برازاویل » یکی از کشورهای آفریقای استوایی است که در سال 1960 م. استقلال یافت و 342000 کیلومتر مربع وسعت و 860000 تن سکنه دارد. پایتخت آن برازاویل و زبان رسمی آنجا فرانسوی است. زراعت قهوه ، نیشکر وکتان رواج دارد و معادن آن فراوان است ، از آن جمله طلا و الماس و سرب و قلع و نفت حائز اهمیتند. این سرزمین در گذشته جزو مستعمرات فرانسه بود. ( از لاروس ).
کنگو. [ ک ُ گ ُ ] ( اِخ ) رودی است در قاره آفریقا که از نواحی «دریاچه بزرگ » سرچشمه می گیرد و «لوآلبا»نامیده می شود. این رود پس از آنکه در مسیر خود قوس بزرگی به وجود می آورد از سمت راست رودهای «اوبانگی » و «سنگها» و از سمت چپ رود «کاسائی » بدان متصل می گردند و «کیزانگائی » و «کینشازا» و «برازاویل » را مشروب می سازد و سپس به اقیانوس اطلس می ریزد. ( از لاروس ).