معنی کلمه کنود در لغت نامه دهخدا
حمله آرند از عدم سوی وجود
در قیامت هم شکور و هم کنود.مولوی.هر که بر خود نشناسد کرم بار خدای
دولتش دیر نماند که کفور است و کنود.سعدی.|| کافر. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || نکوهنده خدای را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نکوهنده پروردگار خود. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بخیل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( فرهنگ فارسی معین ). || نافرمان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). عاصی. ( از اقرب الموارد ). عصیان کننده. عاصی. ( فرهنگ فارسی معین ). || تنهاخورنده و بازدارنده عطای خود را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || زننده غلام را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). کسی که بنده خود را زند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || زمینی که در او گیاه نروید. ( غیاث ).زمین که نرویاند چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). زمینی که در او نبات نبود. ( مهذب الاسماء ). || زن ناسپاس دوستی و مواصلت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). زن ناسپاس مودت و مواصلت. ( ناظم الاطباء ). زن ناسپاس دوستی و مواصلت با زوج خود. و در تعریفات کسی که مصائب را برشمارد و مواهب را فراموش کند. ( از اقرب الموارد ). || در شریعت عبارتست از تارک فرائض و واجبات الهی و در طریقت از تارک فضائل ، و در حقیقت کنایتست ازکسی که اراده کند چیزی را که اراده نکرده است آن راحق تعالی. و این هر سه معنی از این آیت متخذ است : ان الانسان لربه لکنود. ( ازکشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به ماده بعد شود.