کنددست. [ ک ُ دَ ] ( ص مرکب )آنکه دستش در عمل کند باشد. مقابل تردست. ( فرهنگ فارسی معین ). آنکه دستی فرز و چالاک ندارد : زنم تیشه خوش تیزدستانه بر پا به طاقت تراشی ولی کنددستم.نورالدین ظهوری ( از آنندراج ).
معنی کلمه کنددست در فرهنگ عمید
آن که دستش در کار کردن کند باشد.
معنی کلمه کنددست در فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه دستش در عمل کند باشد مقابل تیز دست .
معنی کلمه کنددست در دانشنامه عمومی
کتاب کنددست ( زندگی و موسیقی اریک کلاپتون ) ، نوشته فیلیپ نورمن و ترجمه شاهین بلوری را انتشارات شباهنگ در سال 1401 به انتشار رسانده است. این کتاب در 416 صفحه شامل بیست و پنج فصل و تصاویر اصلی و برگزیده، زندگی این هنرمند بزرگ موسیقی را به نمایش گذاشته است. نویسنده پرفروش این کتاب، فیلیپ نورمن، با دسترسی گسترده به خانواده، همکاران و دوستان اریک کلاپتون، معتبرترین زندگی نامه او را با قلمی جذاب نوشته است. • مقاله های بدون منبع • همه مقاله های بدون منبع
جملاتی از کاربرد کلمه کنددست
دست رادان جهان کوته کرد از رادی که کنددست بزرگان ز بزرگی کوتاه