کنجک

معنی کلمه کنجک در لغت نامه دهخدا

کنجک. [ ک ُ ج َ] ( ص ) هر چیز غریب و تازه و نو را گفته اند که دیدن آن مردم را خوش آید و به عربی طرفه گویند. ( برهان ). بسیار بدیع که آدمی را از دیدنش خوش آید. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). چیزی تازه که دیدنش خوش آید و بلکنجک یعنی بسیار بدیع. ( رشیدی ). طرفه و هر چیز غریب و تازه و نو که دیدن آن مردم را خوش آید. ( ناظم الاطباء ).
کنجک. [ ک َ ج َ ] ( اِ ) نام درختی است که آن را پشه غال گویند. ( برهان ).درخت پشه. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). درخت پشه غال که از گونه های نارون است. ( فرهنگ فارسی معین ). نام درختی است که آن را سارشک دار و درخت پشه نیز خوانند. ( جهانگیری ). اسم فارسی شجرةالبق است. ( فهرست مخزن الادویه ). درختی است که پشه غال نیز گویند. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه کنجک در فرهنگ معین

(کَ جَ ) (اِ. ) هر چیز غریب و تازه و نو.

معنی کلمه کنجک در فرهنگ عمید

درخت پشه غال، نارون.
تازه، نو، بدیع، طرفه.

معنی کلمه کنجک در ویکی واژه

هر چیز غریب و تازه و نو.

جملاتی از کاربرد کلمه کنجک

نقدکِ وقت بایدت زودترک نزاریا خالیَک از قماش کن کنجک دل دفینه را
خم گشت پشت مردیم از کنجکاو دهر دیدیکه چون کشید عجوزی کمان من
سنانش کنجکاوی چون کند سر چو نی مغزی نماید استخوان را
مدان هر فیلسوفی کین چنینند سبا هم کنجکاو و تیز بینند
کنجکاوی کند آن غمزه فتان به دلم می‌توان یافت که با جان منش کاری هست
همچنین از کعبتین عشق داو تا درین بازی نمایم کنجکاو
تمام از کنجکاوی گشت ظاهر چه چاره چون کجه گل کرد آخر
ز کنجکاوی مژگان بچشم تو خوانم کسی بغور سخن در جهان چو ما نرسیده
دانشمندان باید اجازه تحقیقاتی را داشته باشند که هدف آنها چیزی جز رفع کنجکاوی نیست.
رمز تأویل نیز ساختار و فرم نوعی روایت خبری است. داستانی که با طرح یک سئوال شروع می‌شود تا توجه مخاطب را به گزارش جلب کند؛ سپس با ایجاد شور و التهاب در بدنه اصلی داستان خبری، مخاطب را با خود همراه کرده و در نهایت با پاسخ دادن به سئوال مطرح شده، حس کنجکاوی او را سیراب می‌کند. از این منظر، گزارش تک متنی ساختاری کاملاً نمایشی و قابل مقایسه با ساختار یک درام است.
ادیسون خواندن، نوشتن و حساب را نزد مادرش، که قبلاً معلم مدرسه بود، آموخت. او فقط برای چندماه در مدرسه تحصیل کرد. با این حال، یک زندگینامه نویس او را کودکی بسیار کنجکاو توصیف کرد که بیشتر مطالب را با مطالعه خود آموخته بود. او از کودکی شیفته فناوری شد و ساعت‌ها به کار آزمایشی در خانه می‌پرداخت.
دلم سوراخها دارد چو طنبور ز دست کنجکاویهای مضراب
گنج در ویرانهٔ دل جسته‌ایم وزین سبب روز وشب در کنجکاوی اندر این ویرانه‌ایم