کنترل کردن. [ ک ُ رُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نظارت کردن. تفتیش کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). - خود را کنترل کردن ؛ نظارت داشتن عقل شخص بر احساسات و اعمال وی. ( فرهنگ فارسی معین ).
معنی کلمه کنترل کردن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) نظارت کردن تفتیش کردن . یا خود را کنترل کردن . نظارت داشتن عقل شخص بر احساسات و اعمال وی .
معنی کلمه کنترل کردن در ویکی واژه
controllare
جملاتی از کاربرد کلمه کنترل کردن
در طول عملیات حرارتی، آهنگران با ایجاد استحالههای فازی در سیستم آهن-کربن در پی کنترل کردن خواص مکانیکی مواد هستند. آنان بهکرات از فرآیندهای آنیل کردن، کوئنچ کردن و تمپر کردن استفاده میکنند.
این لشگرکشیها با حملات ناگهانی قبایل بیابانگرد در مرزهای شرقی امپراتوری متوقف شدند، که فرارود را تهدید میکرد، ناحیهای بسیار حیاتی از نظر استراتژیکی برای کنترل کردن جاده ابریشم. از این رو شاپور در شرق به طرف فرارود رفت تا با قبایل بیابانگرد شرقی روبرو شود، ولی فرماندهان محلی او توانستند یورشهای گرفتارکنندهای را بر رومیها وارد کنند. او قبایل آسیای مرکزی را در هم شکست، و آن ناحیه را به عنوان یک استان جدید به کشور ضمیمه کرد. او سپس سرزمینی را تصاحب کرد که امروزه به نام افغانستان شناخته میشود.
کنترل کردن نیتریک اسید دارند. همچنین اثر گذاری سولفوریک اسید با درصد جرمی ۱۰ یا کمتر به روی آلیاژ ۱۱۰۰ این اثر گذاری به قدر کافی سریع نبوده که بتواند موجب جلوگیری از استفادههای خاص این آلیاژ در کنترل کردن این اسید شود. هر چند که با بیشتر کردن این درصد و رساندن آن به ۴۰ تا ۹۵ درصد میزان قابل توجهی خوردگی حاصل خواهد شد. البته با زیاد تر کردن درصد جرمی میزان خوردگی مجدداً کاسته خواهد شد.