کم کم

معنی کلمه کم کم در لغت نامه دهخدا

کم کم. [ ک ُ ک ُ ] ( اِ صوت ) صدا و آواز کندن نقب و چاه باشد و آن را کم کم نقاب گویند. ( برهان ). آوازکافتن نقب. ( فرهنگ جهانگیری ). آواز شکافتن زمین و نقب به کنج خانه. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). آواز شکافتن زمین و نقب. گم گم. ( فرهنگ فارسی معین ) :
به چارپاره زنگی به باد هرزه دزد
به بانگ زنگل ِ نبّاش و کم کم نقاب.خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 56 ).گنج پرورده فقرند و کم کم شده لیک
کم کم کنج سراپرده بالا شنوند.خاقانی ( از انجمن آرا ). || آواز کفش.( آنندراج ) ( فرهنگ رشیدی ) ( فرهنگ فارسی معین ). || صدای در و مانند آن. ( فرهنگ رشیدی ). صدای در. ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ). || صدای شمردن زر را نیز گفته اند و آن را کم کم آفتاب خوانند.( برهان ).
- کم کم آفتاب ؛ صدای شمردن زر. ( ناظم الاطباء ). صدای شمردن زر. ( آنندراج ). صدای شمردن پول ( زر وسیم ). ( فرهنگ فارسی معین ).
کم کم. [ ک ُک ُ ] ( اِ ) زعفران. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اسم هندی زعفران است. ( فهرست مخزن الادویه ). || ریگ روان. ( از برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بمعنی ریگستان معرب قم گویند و معروف است. ( آنندراج ). || قمقمه و کوزه و ابریق. ( ناظم الاطباء ). آفتابه. فارسی است و قمقم نوعی آوند معرب آن است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): قمقم ،سبو و کم کم که آوندی است معرب است. ( منتهی الارب ).، کمکم. [ ک ُ ک َ ] ( اِخ ) بلادی است در اول ساحل دریا متصل به ارض چین و از قلمرو بلهر است. ( از اخبار الصین و الهند ص 12 ).

معنی کلمه کم کم در فرهنگ معین

(کُ کُ ) (اِ. ) ریگ روان .

معنی کلمه کم کم در فرهنگ عمید

اند ک اندک، به تدریج.
۱. صدای کلنگ چاه کن هنگام چاه کندن یا نقب زدن.
۲. (اسم ) [قدیمی] ریگ روان.

معنی کلمه کم کم در فرهنگ فارسی

زعفران

معنی کلمه کم کم در ویکی واژه

کم‌کم
مربوط به کم، یواش‌یواش، آهسته‌آهسته‌.
ریگ روان.

جملاتی از کاربرد کلمه کم کم

تو نیز اکنون نکن محکم کمانی به دل یاد آر مهر سالیانی
ولی از سال۱۳۸۰به بعد کم کم مهاجرت از این روستای پرجمعیت نیز بدلیل رکود در بازار فرش و نبود درآمد کافی شغل قالیبافی آغاز شده است و هم اکنون نیز ادامه دارد . و بیشتر مهاجرت کنندگان از این روستا در استان البرز و تهران و در شهرهای فردیس و اندیشه و ملارد ساکن هستند بطوریکه امروز جمعیت الخلجی های مقیم در این سه شهرستان از جمعیت ساکن در روستای الخلج به مراتب بیشتر می باشد . و شغل اکثر الخلجی های مقیم در تهران و البرز کانالسازی و رابیتس کاری ساختمان می باشد.
ضیمرانی در بن بید معلق جا گرفت پنجهٔ نازک به خاک افشرد و کم کم پا گرفت
رشید اسماعیلی در سال ۱۳۶۱ زاده شد. او دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بشر دانشگاه علامه طباطبایی بود اما در سال ۱۳۸۵ به حکم کمیته انضباطی دانشگاه علامه از تحصیل محروم شد. رشید اسماعیلی جزو نویسندگان روز آنلاین و نیز عضو شورای سیاست گذاری سازمان دانش‌آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) بود.
هست ما را مختلف احوال در سیر و سلوک که زهر بیشیم بیش و گاهی از هر کم کمیم
پندم چه دهی؟نخست خود را محکم کمری ز پند بربند
نام پیشین این شهر "سن کرویستوبال اکاتپک د مورلوس" بوده‌است که کم کم، به "اکاتپک د مورلوس" تبدیل شده‌است.
گر کژ نهدم کمان ابرو در حکم کمان او چو تیرم
وَ لْیَدْعُ رَبَّهُ ای و لیدع موسی ربه الذی یزعم انه ارسله فیمنعه منّا، إِنِّی أَخافُ أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ الذی انتم علیه أَوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسادَ قرأ یعقوب و اهل الکوفة «اوان»، و قرأ الآخرون: «و ان»، و قرأ اهل المدینة و البصرة و حفص: «یظهر» بضمّ الیاء و کسر الهاء علی التعدیة «الفساد» بالنصب ردّا علی قوله: أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ حتی یکون الفعلان علی نسق واحد. و قرأ الآخرون: «یظهر» بفتح الیاء و الهاء علی اللزوم «الفساد» بالرفع و اراد بالفساد تبدیل الدین و عبادة غیره. و قیل: اراد بالفساد انّ موسی یقتل أبناءکم کما قتلتم أبناءهم و یستحیی نساءکم کما استحییتم نساءهم.
دم دم این عمر من نهفته ربود کم کم این گنج من نهان برداشت
تا تو با خویشی ز هر کم کمتری چونکه با حقی ز خلقان برتری
کاتبی آویخت دو محکم کمان کامده در قبضه رستم کم آن
ز کما بیش بر تو نقصان نیست چون تو بیشی ز کم کمی کم گیر