معنی کلمه کمیل در لغت نامه دهخدا
کمیل. [ ک ُ م َ ] ( ع اِ ) از نامهای عرب است ، کمیلة بالتاء مثله. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). از اعلام است. ( ناظم الاطباء ).
کمیل. [ ک ُ م َ ] ( اِخ ) ابن زیاد نخعی. از اصحاب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام. ( ناظم الاطباء ). ابن زیادبن نهیک النخعی ، تابعی و از ثقات اصحاب علی بن ابی طالب ( ع ) است. شریف و میان قوم خویش مطاع بود. در جنگ صفین همراه علی ( ع ) بود، در کوفه سکونت اختیار کرد و به وسیله حجاج کشته شد. احادیثی از او نقل شده است. ( از اعلام زرکلی ). صاحب سر علی بن ابی طالب ( ع ) است که بعض فرق صوفیه سلسله خرقه خود را بدو منتهی کنند و دعای کمیل منسوب به اوست. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به روضات الجنات ص 537 شود.
کمیل. [ ک ُ م َ ] ( اِخ ) دعای... نام دعائی از ادعیه مأثوره است منسوب به کمیل بن زیاد النخعی که گویند ازامیرالمؤمنین علی ( ع ) فراگرفته است و آغاز می شود به : اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شی ٔ... ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به ماده قبل شود.