کمکی
معنی کلمه کمکی در ویکی واژه
فارسی
صفت برای فرد یا چیزی که به انجام یک فرایند کمک میکند.
عامیانه: مقدار کمی
جملاتی از کاربرد کلمه کمکی
کُرد ار هزار مرتبه غارتگری کند خواهد درآورد کمکی از ادای لر
هرچه داری ده و بستان ز وکالت کمکی ملکهایی که تو بینی همه دارد درکی
داویت بک فرماندهٔ نیروهای آزادیبخش سیونیک ارمنی بود که با امپراتوری عثمانی میجنگیدند. در اینجا در سال ۱۷۲۷ میلادی ۴۰۰ تن از افراد داویت بک توانستند ۵ روز تمام در برابر نیروی عثمانی که شمارشان چندین برابر بود و از غرب آمده بودند ایستادگی نمایند تا اینکه نیروی کمکی رسید.
خانواده البنا روابط خوبی با جامعه یهودیان داشتند ولی جنگ بود و این روابط کمکی به آنها نمیکرد.
گه عارف قزوینی اش این گفت که دانم از چه ز تو بر هیأت دولت کمکی شد