کمپ

معنی کلمه کمپ در فرهنگ معین

(کَ ) [ انگ . ] (اِ. ) اقامتگاهی ارزان قیمت که با استفاده از چادر یا کاروانک در آن اقامت می کنند، اردوگاه ، اردو. (فره ).

معنی کلمه کمپ در فرهنگ عمید

اردوگاه.

معنی کلمه کمپ در فرهنگ فارسی

اردو، اردوگاه، خیمه گاه

معنی کلمه کمپ در ویکی واژه

اقامتگاهی ارزان قیمت که با استفاده از چادر یا کاروانک در آن اقامت می‌کنند، اردوگاه، اردو. (فره)

جملاتی از کاربرد کلمه کمپ

چند کنی همسرای امام تو کمپیر معجزه انبیا بحیله جوزن
چهاردهم دسامبر سال ۱۶۴۲ میلادی آبل تاسمان که در کمپانی هند هلند کار می‌کرد و مأموریت یافته بود راه دریایی به اروپا از جنوب اقیانوس آرام و از طریق اقیانوس اطلس را بیابد به جزایری از نیوزیلند رسید. وی قبلاً جزیره بزرگی را که به نام او تاسمانیا اسم گذاری شده و بعداً دولت انگلستان ان را تصرف و ضمیمه استرالیا کرد رسیده بود.
جادوی کمپیر از غصه بمرد روی و خوی زشت فا مالک سپرد
باز اسپیدی به کمپیری دهی او ببرد ناخنش بهر بهی
پیش شاهد باز چون آید دو تن آن یکی کمپیر و دیگر خوش‌ذقن
زانک هر چاره که می‌کرد آن پدر عشق کمپیرک همی‌شد بیشتر
در هشتم ژوئن سال ۲۰۱۱ وازنیک به تیم مدیریتی شرکت فیوژن-ایو برای جشن گرفتن اولین روز تجارت کمپانی در بورس اوراق بهادار ان وای اس ای،[واژه‌نامه ۵۳] با به صدا درآوردن زنگ افتتاح نیز ملحق شد.
شه بچه شد عاشق کمپیر زشت تا عروس و آن عروسی را بهشت
باز گوید خشم کمپیر ار فروخت فر و نور و علم و صبرم را نسوخت
چنگ در ما زده‌ست این کمپیر چنگ او تار تار بایستی
از قضا کمپیرکی جادو که بود عاشق شه‌زادهٔ با حسن و جود
روزِ شه در جست و جو بی‌گاه شد سوی آن کمپیر و آن خرگاه شد