کمونیست

معنی کلمه کمونیست در لغت نامه دهخدا

کمونیست. [ ک ُ مو / م ُ ] ( فرانسوی ، ص ) اشتراکی. شیوعی . ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). پیرو مسلک و عقیده کمونیزم. و رجوع به کمونیزم شود.

معنی کلمه کمونیست در فرهنگ عمید

طرفدار مکتب کمونیسم.

معنی کلمه کمونیست در فرهنگ فارسی

پیرو آیین اشتراکی، پیروکمونیسم
اشتراکی . شیوعی . پیرو مسلک و عقیده کمونیزم

معنی کلمه کمونیست در فرهنگستان زبان و ادب

{Communist} [باستان شناسی، جامعه شناسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل] فرد معتقد به کمونیسم

معنی کلمه کمونیست در ویکی واژه

comunista

جملاتی از کاربرد کلمه کمونیست

اتحادیه کمونیست‌های صربستان شاخه صربستان اتحادیه کمونیست‌های یوگسلاوی بود (این حزب از ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۰ تنها حزب قانونی یوگسلاوی بود). در اوایل دههٔ ۹۰ با بالا گرفتن مناقشات قومی بین جمهوری‌های تشکیل‌دهندهٔ یوگسلاوی حزب فدرال از هم پاشید و به احزاب جمهوری‌ها تجزیه شد.
این ارتش در هنگام تشکیل در سال ۱۹۶۹ تنها ۵۰ چریک و ۳۵ قبضه تفنگ داشت، اما به تدریج رشد کرد و در سال ۱۹۷۲ که سربازان دولتی، کمونیست‌ها را محاصره کردند تعداد آنان به ۶۰۰ نفر می‌رسید.
این مفهوم برای تبلیغ جلوگیری از استعمار و دخالت ابرقدرت‌های شرق کمونیست مثل چین و روسیه و لیبرالیسم غرب مثل ایالات متحده درون ایران مطرح است. این شعار جزو اصول بنیادی وزیر خارجه دولت بازرگان موقت ایران است .