کمرا

معنی کلمه کمرا در لغت نامه دهخدا

کمرا. [ ک َ ] ( اِ ) جایی که چهارپایان شب آنجا باشند. ( فرهنگ رشیدی ). محوطه ای را گویند که شبها چهارپایان و ستوران را در آن کنند و به این معنی با کاف فارسی هم آمده است. ( برهان ). جایی را گویند مانند محوطه که شبها چهارپایان را در آنجا محفوظ از گرگ و دزد دارند. ( آنندراج ). حصاری که شبها چارپایان را در آن کنند. ( ناظم الاطباء ). گو گوسفندان بُوَد و به زبان ما انکرو خوانند. ( نسخه ای دیگر از اسدی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مغاک گوسفندان بود و به زبان ما انکر.( نسخه ای دیگر از اسدی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).شب گاه چهارپایان. سرایی یا خانه ای باشد که گوسفند در آنجا کنند. غول. نغل. شوغا. آغل. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
با سهم تو آن را که حاسد تست
پیرایه کمند است و جلد کمرا.منجیک ( از فرهنگ اسدی ).چو گرگ ظلم را کشتی به زور بازوی عدلت
زانبوهی شده صحرای اقلیم تو چون کمرا.عمعق ( از آنندراج ). || طاق بلند مانند طاق ایوان و طاق درگاه سلاطین و امرا. ( فرهنگ رشیدی ) ( جهانگیری ). طاق بلندی را نیز گویند مانند طاق درگاه سلاطین و امرا. ( برهان ). طاق و ایوان درگاه پادشاهان و امرا که غالباً محرابی و خمیده باشد. ( آنندراج ) . طاق بلند مانند طاق درگاه پادشاهان و امیران. ( ناظم الاطباء ). در اوراق مانوی ( پهلوی )، «کمر» ( طاق ، گنبد ). یونانی «کمره » . ارمنی ، «کمر» . فارسی از آرامی «کمرا» . ( از حاشیه برهان چ معین ) :
گهی از گردش کیوان به گردون برزند کله
گهی از گردش گردون به کیوان بر برد کمرا.ازرقی ( از فرهنگ رشیدی ).از لحد گور تا به دوزخ تفسان
راه شده طاق طاق و کمرا کمرا.سوزنی ( ازفرهنگ جهانگیری ). || زنار که مجوس و نصاری بر میان بندند ( فرهنگ رشیدی ). زناری که امّتان زردشت بر میان می بسته اند. ( برهان ). زنار که بر کمر بندند. ( آنندراج ). کمرای. کمربندی که زردشتیان و جز آنان بر کمر بندند. کستی. زنار. ( فرهنگ فارسی معین ). کمرا به این معنی مستعار از آرامی است و آرامی خود از کلمه «کمر» فارسی مأخوذ است. ( حاشیه برهان چ معین ) :
نه طرفه گر ز عشق روی آن بت
ببندم بر میان کمرای کفار.خسروانی ( از آنندراج ).بر کمرگاه تو از کستی جور است بتا

معنی کلمه کمرا در فرهنگ معین

(کَ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - چهار دیواری که خوابگاه چهار پایان باشد. ۲ - طاق بلند، دیوار بلند.

معنی کلمه کمرا در فرهنگ عمید

۱. اتاقی برای نگه داری چهارپایان.
۲. طاق، گنبد.
۳. دیوار بلند.
۴. کمربند.

معنی کلمه کمرا در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - محوطه ای که شبها چار پایان و ستوران در آن بیتوته کنند . ۲ - طاق بلند مانند طاق در گاه پادشاهان : ( گهی از گردش کیوان بگردون برزند کله گهی از گردش گردون بکیوان بر برد کمرا ) ( ازرقی ) ۲ - دیوار مرتفع .

معنی کلمه کمرا در ویکی واژه

چهار دیواری که خوابگاه چهار پایان باشد.
طاق بلند، دیوار بلند.

جملاتی از کاربرد کلمه کمرا

از زوایای خیام احتشامت پشه ای حکمران بر پیل گردون لم یکن شیئی عجاب
سنجری از دودهٔ الب‌ارسلان شد حکمران شیده‌یی از تخمهٔ افراسیاب آمد پدید
ابر جای مروان به حکم یزید به یثرب زمین، حکمران شد ولید
این عنوان دلالت بر بزرگترین و برترین اعتبار را داشت و به قدرتمندترین و پرنفوذترین زن امپراتوری که اعتبار اعظیمی داست اعطا می شد این عنوان بر اعتبار و عظمت آنان بشدت می افزود. آگوستا می توانست سکه های خود را صادر کند ، لباس های باشکوه امپریالیستی بپوشد و در دربار و دادگاه های شوهر و پسر خود در غیابشان حکمرانی کند، تعداد محدودی از آگوستایان قدرتمند توانستن در جلسات سنا حضور داشته و در آن حاکم باشند، برای نمونه می توان به؛ جولیا اگریپینا، جولیا دومنا، جولیا مائسا، جولیا سوئمیاس و جولیا آویتا مامیا اشاره کرد.
ای شه تنگ قبایان مه زرین کمران سرور کج کلهان خسرو شیرین پسران
دستی که ز دقت گره از موی گشودی در زیر زنخ ماند ازین خوش کمرانم
چون به حکم پادشاه انس و جان درمد این گشت سلمان، حکمران
که زیر پرده ما را حکمرانی‌ست که چون پرویز او را همعنانی‌ست
شنیدم که مروان تاری روان که در مرز یثرب بدی حکمران
کسی است در طلبت حکمران کشور دل که از گداز نفس ریخت می به ساغر دل
حکمرانی بود و سامانی نداشت دست او جز تیغ و قرآنی نداشت