کماندار
معنی کلمه کماندار در لغت نامه دهخدا

کماندار

معنی کلمه کماندار در لغت نامه دهخدا

کماندار. [ ک َ ] ( نف مرکب ) آنکه دارای کمان باشد و کمانکش و تیرانداز و کسی که کمان بدست میگیرد. ( ناظم الاطباء ). کمان دارنده.کسی که به کمان مجهز است و در تیراندازی با کمان مهارت دارد. کمانگیر. ( فرهنگ فارسی معین ) :
کماندار با تیر و ترکش هزار
بیاورد با خویشتن شهریار.فردوسی.شست کرشمه چو کماندار شد
تیر نینداخته بر کار شد.نظامی.همین یک کماندار شد کز نخست
بر آماجگه تیر او شد درست.نظامی.کماندار و سختی کش و سخت کش.نظامی.یلان کماندار نخجیرزن
غلامان ترکش کش تیرزن.سعدی.گرچه تیر از کمان همی گذرد
از کماندار بیند اهل خرد.سعدی.راه عشق ارچه کمین گاه کمانداران است
هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد.حافظ.- کمانداران ابرو ؛ که ابروانی چون کمان دارند :
من از دست کمانداران ابرو
نمی یارم گذر کردن به هر سو.سعدی.بر سر خاکش به جای شمع تیری می نهد
هر که قربان کمانداران ابرو می شود.کلیم ( از آنندراج ).

معنی کلمه کماندار در فرهنگ معین

(کَ ) (ص فا. ) تیرانداز.

معنی کلمه کماندار در فرهنگ عمید

۱. دارندۀ کمان.
۲. کسی که در تیراندازی با کمان مهارت دارد، کمان گیر.

معنی کلمه کماندار در فرهنگ فارسی

دارنده کمان، کسی که درتیراندازی باکمان زبردست باشد، کمان گیرهم گفته شده
( صفت ) ۱ - کسی که به کمان مجهز است . ۲ - کسی که در تیر اندازی با کمان مهارت دارد کمانگیر : ( بر سر خاکش بجای شمع تیری مینهد هر که قربان کمانداران ابرو میشود ) . ( کلیم )

معنی کلمه کماندار در دانشنامه عمومی

کماندار (روستا). کماندار ( به ترکی آذربایجانی: Kamandar ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان شمکور واقع شده است.
کماندار (فصل ۱). فصل اول مجموعه تلویزیونی آمریکایی کماندار ( به انگلیسی: Arrow ) ساعت ۸ شب روز ۱۰ اکتبر ۲۰۱۲ از طریق شبکه سی دابلیو به نمایش گذاشته شد. این فصل دارای ۲۳ قسمت می باشد. مجموعه کماندار بر اساس شخصیت کامیک شرکت دی سی کامیکس که توسط مورت ویسینگر و جورج پاپ خلق شده ساخته شده است.
خلاصه داستان سریال کماندار – The Arrow: جوانی بیلیونر به نام الیور کویین بعد از گیر افتادن در یک جزیره به مدت ۵ سال، به خانه خود استارلینگ سیتی بر می گردد و با خانواده خود دیدار می کند، او سعی دارد اتفاقاتی که در آن جزیره برایش افتاده را پنهان نگه دارد اما بعد از اتفاقاتی که در جزیره برای او رخ داده است، تصمیم می گیرد تا به یک شورشی تبدیل شود و کسانی که باعث ناامیدی شهرش شده اند را با عدالت رو به رو کند.
معنی کلمه کماندار در فرهنگ معین

معنی کلمه کماندار در ویکی واژه

(قدیم): آنکه به تیر و کمان مجهز است یا آنکه در تیراندازی با کمان مهارت دارد. تیرانداز. کماندار به دو بخش کمان - دار قابل تجزیه است، و دار در این اصطلاح به معنی دارنده یا صاحب کمان است.

جملاتی از کاربرد کلمه کماندار

نشان تیر هوایی همان کماندارست به قصد چرخ منه تیر در کمان گستاخ
صبح است ای فلک به هراس از خدنگ آه اندیشه کن که وقت کمانداری دل است
طالع بسمل ما بین که کماندار ز پی پاره ای بر اثر خون شکار آمد و رفت
من از دست کمانداران ابرو نمی‌یارم گذر کردن به هر سو
حسن غافل نشود از دل عاشق صائب که کماندار توجه به نشانش باشد
الکساندر سردیوک (اوکراینی: Олександр Олексійович Сердюк؛ زادهٔ ۳ ژوئیهٔ ۱۹۷۸) کماندار اهل اوکراین است.
همین یک کماندار شد کز نخست بر آماج گه تیر او شد درست
آبتین در نخستین تلاش‌ها برای کسب سهمیه المپیک در مسابقه جهانی کرواسی و نیز در مسابقات جایزه بزرگ آسیا در تهران ناموفق بود. سرانجام در مسابقات فرانسه با تصاحب مدال نقره، در رده دوازدهم جدول رده‌بندی فدراسیون جهانی قرار گرفت و موفق به کسب سهمیه المپیک پکن شد. آبتین در دور نخست المپیک، ۱۰۶–۹۶ به کماندار کره شمالی باخت و حذف شد.
بنابر گزارش کوینت کورس مورخ رومی، ۱۰۰۰ کماندار تپوری در جنگ گوگمل و در ارتش داریوش سوم هخامنشی حضور داشتند.
تشویش از آن دو دام دلاویز می‌برد اندیشه زان دو ترک کماندار می‌کند
کماندار جنگی ده و دو هزار رسیدند اندر بر نامدار
یک ‌کمانداری از آن وز شیر گیران صد کمین یک ‌کمین ‌گیری ازین وز شیر مردان صد کمان
به ابروی کمانداری که داری به سرو خوب رفتاری که داری
اسوتلانا گومبوئوا (روسی: Светлана Вадимовна Гомбоева؛ زادهٔ ۸ ژوئن ۱۹۹۸) کماندار اهل روسیه است.