کم کار

معنی کلمه کم کار در فرهنگ معین

(کَ ) (ص مر. ) ۱ - تنبل . ۲ - بی تجربه .

معنی کلمه کم کار در فرهنگ عمید

آن که کم کار می کند.

معنی کلمه کم کار در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که کم کار کند مقابل پر کار . ۲ - کم تجربه ناشی .

معنی کلمه کم کار در ویکی واژه

تنبل.
بی تجربه.

جملاتی از کاربرد کلمه کم کار

در سخنش دل نه چنان بسته‌ام کز سر کم کار زبان بسته‌ام
اگر کوچکم کار مردان کنم ببینی چو آهنگ میدان کنم
تو چون بکاری و از بهر بی نظیری تو مرا نشاید کم کار چون به کار بود
در راه عشق شکوه نمودن ز بیش و کم کار کسی بود که به یک مغز چون نی است
چون فلکم کار چنین سخت کرد صحبت پیریم جوان بخت کرد
اساسی کاینچنین آباد مانده‌ست ز محکم کاری فرهاد مانده‌ست
مشت خاشاکی کجا بندد ره سیلاب را؟ پایداری پیش اشکم کار دامن نیست نیست
دراثر افزایش صنایع متراکم کاری، مالزی دارای ۱۰ تا ۲۰ درصد کارگر خارجی بدون امنیت شغلی می‌باشد که تعداد زیادی از آن‌ها کارگران غیرقانونی و بیشتر اندونزیائی بوده‌اند؛ یک میلیون کارگر خارجی قانونی نیز وجود دارد و شاید یک میلیون نفر کارگر غیرمجاز. ایالت ساباه به تنهایی حدود %۲۵ از ۳ میلیون جمعیت فهرست شده به عنوان کارگر غیرقانونی براساس آخرین سرشماری در خود جای داده‌است. اما، تصور بر این است که این رقم %۲۵ کمتر از نیمی از رقم ادعا شده سازمانی غیردولتی باشد.
خواهی که عیش خوش بودت کار برمراد با نیستی بساز و کم کار و بار گیر
کم کار ولی درو جهان گم کم نام ولی دو کون ازو کم
بازگشت و نگاهی سرسری در این نگارش پارسی گزارش کردم، چندان ناهموار و پیچیده و سبکسار و نسجیده نیست. زنهار هنگام نگارندگی پاس هوش آور و سراپا چشم و گوش زی، تا آنجا که پیوسته سزاست گسسته نیفتد و جائی که گسسته روا پیوسته نگردد. دیده خوانندگان بیشتر بدین تازه روش نودیدار است، و آسان نگران کم کار را دانست و دید چیزهای نادیده و ندانسته بر دیده و دل بند و باز اگر هنگام نگارش انداز گزارش بر این هنجار نخیزد، ناگزر آغاز و انجام دو لخته ها را که اندازه و شماری بساز است با هم بر کنند و دریابند زیبائی گوهر و شیوائی دیدار سخن بر خواننده و نیوشنده هر دو دشوار افتد.درها خرده گیری و درشت درائی از هر در باز آرند و بی کوتاهی زبان نکوهش بر آفریننده و نگارشگر دراز، مصرع: که هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند.