کم ظرفی
معنی کلمه کم ظرفی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه کم ظرفی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه کم ظرفی
شکوه از سختی ایام ز کم ظرفیهاست جوی شیر است مرا پیش نظر هر رگ سنگ
شد آشکار، ز کم ظرفی حریفان راز وگرنه پیر مغان آنچه گفت پنهان گفت
ای محیط عشق بر کم ظرفی دل رحمتی آب شد این قطره تا یک چشمتر آورده است
نه زکم ظرفیستگر رازم تراوید از درون خس برون افتد چو آید قلزم اندر اضطراب
دل ازکم ظرفی طاقت نبست احرام آزادی بهسنگ آید مگراین جام وگردد عذرخواه آنجا
فضولی آینهٔ دستگاه کم ظرفیست به روی بحر کند قطره وقت باران رقص
الم پیمایم از کم ظرفی هوش شراب عافیت پیمانهات کو
دلی پرواز ده کز ننگ کم ظرفی برون آیی زصافی میتواند قطره را دریا فرو بردن
شراب غم ندارد جلوه ای در تنگنای دل خمارآلودم از کم ظرفی رطل گران خود
قدردانی قطره را دریا کند در ظرف من نیست کم ظرفی اگر بیخود به یک ساغر شوم