کلیم دست

معنی کلمه کلیم دست در لغت نامه دهخدا

کلیم دست. [ ک َ دَ ] ( ص مرکب ) به معنی مبارک دست و نادردست و پاکیزه دست باشد یعنی در کارها ید بیضا نماید. ( برهان ) ( آنندراج ). مبارک دست. ( ناظم الاطباء ). آنکه در کارها مانند موسی ( ع ) ید بیضا کند. کسی که امور را به نیکی و خوبی انجام دهد. ( فرهنگ فارسی معین ). || چست و قابل. || کامیاب. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه کلیم دست در فرهنگ معین

( ~ . دَ ) [ ع - فا. ] (ص مر. ) مبارک دست ، کامیاب .

معنی کلمه کلیم دست در فرهنگ فارسی

آنکه در کار ها مانند موسی ۴ ید بیضا کند کسی که امور را بنیکی و خوبی انجام دهد .

معنی کلمه کلیم دست در ویکی واژه

مبارک دست، کامیاب.

جملاتی از کاربرد کلمه کلیم دست

عرض صفا به اهل هنر می کنی مکن پیش کلیم دست بدر می کنی مکن
نقاب شرم چو از روی آتشین برداشت کلیم دست به رخسار شمع طور گرفت
کارم از غم رونقی دارد کلیم دست بر سر آستین بر دیده است
از ترک خانمان به طلبکاری کلیم دست نوازش شجر طور شد بلند
پا ز جیب و دست از دامن همی جوید کلیم دست و پا گم کرده تا آن دست و پا را دیده است
پایم از بند تعصب گر برون آید کلیم دست دل گیرم بدست و سیر مشربها کنم
بحر کلیم دست بر این ابر طوروش با فال عید و نور انا لله رهبرش
هر که عاجزتر ازو خواسته امداد کلیم دستگیرش بود آنکس که زپا می افتد
طرفه حالیستکه در خون دل خویش کلیم دست و پائی نه و چون موج شنا باید کرد
هر گه کلیم دست دهد سر به پایش نه وقت معینی ز پی این نماز نیست