کلوپ

معنی کلمه کلوپ در لغت نامه دهخدا

کلوپ. [ ک ُ ] ( فرانسوی / انگلیسی ، اِ ) رجوع به کلوب شود.

جملاتی از کاربرد کلمه کلوپ

آلن به مدت پنج سال در تلویزیون به فعالیت پرداخت و در نهایت تصمیم گرفت استعدادش را در زمینه بازیگری نیز امتحان کند. اولین حضور او در مقام بازیگر در سال ۱۹۶۰ در کلوپی در منهتن بود. شخصیت کمدی متفاوت و خلاق باعث شد که به سرعت نگاه‌ها به سوی او معطوف شوند. در سال ۱۹۶۳ او به عنوان مهمان در اغلب برنامه‌های گفتگوی تلویزیونی ظاهر می‌شد.
وزیری چندین کتاب مهم در زمینهٔ موسیقی ایرانی (از جمله کتاب دستور تار و کتاب موسیقی نظری) و نیز راجع به زیبایی‌شناسی نوشت. از وزیری چند قطعهٔ ضبط شده (روی صفحه) باقی مانده‌است. به جز خلق آثار موسیقی و سرودهای متعدد، وی چندین تئاتر نیز نوشت و روی صحنه برد. او همچنین باشگاهی به نام کلوپ موزیکال برای فعالیت‌های هنری (موسیقی و نمایش) ایجاد کرد. وزیری به عنوان اولین کسی که اعتدال مساوی را در موسیقی سنتی ایرانی ترویج کرد شناخته می‌شود. ابداعات وزیری و علاقه‌اش به ترویج روش غربی آموزش موسیقی، مورد انتقاد موسیقی‌دانان هم‌عصر او و پس از او بوده‌است، اما منتقدان در این که وزیری تأثیری ماندگار بر موسیقی ایرانی گذاشته هم‌نظر هستند.
دو کارآگاه مأمور می‌شوند تا به پروندهٔ تیراندازی در یک کلوپ رسیدگی کنند، اما در حین این مأموریت