کله خشک

معنی کلمه کله خشک در لغت نامه دهخدا

کله خشک. [ ک َل ْ ل َ /ل ِ خ ُ ] ( ص مرکب ) کنایه از مردم دیوانه و سودایی مزاج باشد. ( از برهان ). کنایه از مردم دیوانه و سودایی مزاج باشد. ( از آنندراج ). مردم سودایی و دیوانه مزاج. ( ناظم الاطباء ). || تریاکی. ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ). تریاکی و معتاد به تریاک. ( ناظم الاطباء ). || کله شق. یک دنده.( فرهنگ فارسی معین ). || تخم مرغی را نیز گویند که آن را سرازیر گذاشته خشک کرده باشند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه کله خشک در فرهنگ معین

( ~ . خُ ) (ص مر. ) (عا. ) ۱ - دیوانه مزاج . ۲ - کله شق ، یک دنده .

جملاتی از کاربرد کلمه کله خشک

نهادندی آن کله خشک پیش وزو بازجستندی احوال خویش
بهاران آنچنان عشرت فزا آمد که زاهد هم دماغی با وجود کله خشکی چون کدو دارد
هنگامی که در نوزدهم ماه مارس مجدداً وارد چینگ‌دائو گردید این بار کار تعمیر بر روی آن آغاز شد. اواسط سال ۱۹۱۱، در گشت زنی که حوالی ژاپن صورت می‌داد، به صورت تصادفی با یک کشتی ژاپنی برخورد کرد که موجب لزوم تعمیر دوباره آن در اسکله خشک چینگ‌دائو شد.
چو کله خشک غنیم است، قند در مجلس بیار آب گل این دم دماغ او تر کن