معنی کلمه کلب در لغت نامه دهخدا
خشک شد کلب سگ و بتفوز سگ
آنچنان کورا نجنبد هیچ رگ. رودکی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).|| منقار مرغان را نیز گفته اند. و به این معنی با بای پارسی ( کلپ ) هم آمده است. ( برهان ) ( آنندراج ). منقار مرغ. ( ناظم الاطباء ) : هر مرغی که راست کلب است دانه خوار. ( التفهیم بیرونی ). کژ کلبان چون باشه و کرکس. ( التفهیم ایضاً ). و رجوع به کلفت و کلپ و شند و منقار شود.
کلب. [ ک َ ل ُ] ( اِ ) در هندی نام یک شبانروز برهمنی باشد و آن هزار سال است از طبیعت کل و تمام آن سی وشش شبانروز است. ( برهان ) ( آنندراج ). کلپ... سانسکریت کلپا . مخفی نماند که صاحب برهان لفظ کلپ هندی بمعنی یک شبانروز برهمنی که هزار سال باشد و تمام آن سی وشش شبانروز است نوشته و این خطای فاحش است چه در اکثر کتب معتبر علمی هند کلپ بفتح کاف تازی و بای فارسی در آخر بمعنی یک روز برهما نوشته است که 4320000000 سال طبیعی باشد. ( از حاشیه برهان چ معین ). و رجوع به کلپ و تحقیق ماللهند ص 83 و 355 شود.
کلب. [ ک َ ]( ع اِ ) سگ. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( ترجمان القرآن ) ( از برهان ). کلبه مؤنث آن. ج ، اَکلُب ، اَکالِب ، کِلاب ، کِلابات ، کَلیب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). هر سبع گزنده و غالباً به این حیوان ( سگ )اطلاق می شود و آن بسیار باوفا و دائم الجوع است و دردوستی و وفا و دنائت و حرص و بخل بدان مثل زنند. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به صبح الاعشی ج 2 صص 40 - 43و تحفه حکیم مؤمن و تدکره داود ضریر انطاکی و فهرست مخزن الادویه و المرصع و نیز سگ و ابوحاتم ، ابوخالد، ابوعامر، ابوعطاف ، ابوقیس ، ابن نفیع، ابن یوزع ، ابن ذارع ، ام عولق ، ام الهمرس و ام یعفور شود :
گویم اگر عدوی تو کلب است راست است
ورچند با شجاعت و نیروی ضیغم است.سوزنی.- کلب آبی ؛ کلب مائی. کلب بحری. ( از تحفه حکیم مؤمن ). و رجوع به کلب الماء و کلب نهری و کلب مائی شود.
- کلب البقر ؛ سگ بزرگ ومخصوص صید گراز. ( از دزی ج 2 ص 481 ).