کلاهدار
معنی کلمه کلاهدار در فرهنگ معین
معنی کلمه کلاهدار در فرهنگ عمید
۲. [مجاز] پادشاه.
معنی کلمه کلاهدار در فرهنگ فارسی
معنی کلمه کلاهدار در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه کلاهدار
قدم ز خویش برون نه فلک سواری کن بکش به جیب سر خود کلاهداری کن
به تیغ تو که جهان با کلاهداری خویش ز بیم اوست بهم در شده چو چین قبا
باریکتر ز موی بسی راز است زیر کلاهداری و سرداری