کلاه گوشه
معنی کلمه کلاه گوشه در فرهنگ عمید
معنی کلمه کلاه گوشه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه کلاه گوشه در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه کلاه گوشه
دامن به میان برزده خواهی رفتن جایی که کلاه گوشه خم نتوان کرد
ز خلق گوشه گرفتم که تا همی ساید کلاه گوشهٔ همت به چرخ دوارم
کلاه گوشهٔ دهقان به آفتاب رسید که سایه بر سرش انداخت چون تو سلطانی
پیش طرف کلاه گوشهٔ تو کردهام جان کمر چه میطلبی
رفتی چو کلاه گوشه غم دیدی ای صبر کنون کفش کرا می باید؟
شهی که شنقر عنقا شکار او را ماه کلاه گوشه خورشید زنگ زرین است
چون کم آید به راه توشهٔ تو ننگرد در کلاه گوشهٔ تو
کلاه گوشه به خورشید و ماه می شکنم به این غرور که مدحتگر ظفرخانم
کنون که دور زمان با کلاه داری خویش کلاه گوشه ی قدر تو بر فلک بفراشت
ساید کلاه گوشه قدرش به آسمان چون ابر هر که آب ز شرم کرم شود