معنی کلمه کلاش در لغت نامه دهخدا
- کلاش گرفتن ؛ کپره زدن. کپک زدن. تَکَرﱡج کره گرفتن. ( یادداشت ، ایضاً ).
کلاش. [ ک َل ْ لا ] ( ص ) قلاش. ( ناظم الاطباء ). آنکه از کسان به اصرار و ابرام چیز ستاند. آنکه پول درآورد از کسان به سماجت.( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به قلاش شود.