کفس
معنی کلمه کفس در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کفس
ز شوره زار نمودار و از خرابه پدید گهی که ابر کفس قطره ای مقطر شد
صفتش مهتر گشاده کفست لقبش خواجه بزرگ عطاست
جهان کفست و صفات خداست چون دریا ز صاف بحر کف این جهان حجاب کند
کن فکان امر و قضا حکم و یدالله خطاب آسمان رفعت و دریا دل و خورشید کفست
حاصل بحر ازل گوهر یکدانهٔ اوست صورت انجم و اشکال فلک جوش و کفست
از دل بطلب نشان خواجو کو معتکفست بر در دل
در هر آن کنج دلی که غم تو معتکفست نیم شب تابش خورشید بر آن جا بزند
به پیش تو چو کفست و به وصف خود دریا به چشم خلق مقیمست و هر دم او سفری
همان کفست و نخیزد ازو سخا و کرم همان دلست نجنبد درو شجاعت ها
طبعش بگه فضل، نه طبعست، که بحرست کفش بگه جود، نه کفست، که کانست