کف دست

معنی کلمه کف دست در فرهنگستان زبان و ادب

{palm , palmar region} [علوم تشریحی] ناحیه ای در سطح پیشین دست بین مچ و انگشتان

معنی کلمه کف دست در ویکی واژه

palmo

جملاتی از کاربرد کلمه کف دست

راست چون ساقی تو بر کف دست جام زرین نهد همی عبهر
پروانه نخست جان نهد بر کف دست پس قصد کند که شمع در بر گیرد
عرفی چه نهی متاع دل در کف دست راه نظر کج نظران باید بست
جام وصلت بکف کج نظران نتوان دید چشم خود در کف دست دگران نتوان دید
زهر از کف دست نازنینان در حلق چنان رود که جُلّاب
دگر گفتا مرا بیتابیی هست که صد فرسنگ بینم چون کف دست
من از آن عهد جان اندر کف دست نهادستم که از رویت شدم مست
مجد دین بوالحسن عمرانی آنکه به جود کف دستش ید بیضا بنماید به غمام
مانند حلقه ویلیس، عروق کرونری، قوس عروقی کف دست و …
شد بمیدان و محاسن بکف دست نهاد گفت ای قوم اگرم باز ندانید نژاد
برگ ریحان را با انگشتانش له کرده ودرحالی که کف دستانش را بو می‌کرد دور شد.
گر زانک بسیب زنخت دست بریم میدان که نهاده ایم جان بر کف دست