کص
معنی کلمه کص در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کص
تصنع کصنع النمر لفظ کالعوی هاتیک شیمة بلدة اسماء
شمار یلان بود یکصد هزار دلیران مرد افکن نامدار
وَ عِبادُ الرَّحْمنِ نسبهم الیه للتّخصیص و التّفضیل و ان کان الخلق کلّهم عباده کقول القائل: هذا البار ابنی لا هذا العاق. و قیل: اضافهم الی اسمه الخاص لانّهم اهل الخصوص، و المعنی و خواص عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ، و قیل: العباد هاهنا جمع عابد کصاحب و صحاب و تاجر و تجار و راجل و رجال، ای الّذین یعبدونه حقّ عبادته، هم الَّذِینَ یَمْشُونَ، هذا علی قول من جعل خبر المبتدا: الَّذِینَ یَمْشُونَ، و من جعل خبر المبتدا: أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ، جعل الَّذِینَ یَمْشُونَ و ما بعده وصفا لعباد الرّحمن.
امید را پایه و اساسی است و آرزو را نه. چنان که کسی کشت کند، و بسیار کوشد و خرمن فراهم آورد و سپس گوید امیدوارم که یکصد خروار حاصلم شود.
ضؤ العیان کصاحب السرطان بل غیل البیان کصاحب الجوزاء
در صورتی که حداقل یک سوم از نمایندگان مجلس شورای اسلامی رئیسجمهور را در مقام اجرای وظایف مدیریت قوة مجریه و اداره امور اجرایی کشور مورد استیضاح قرار دهند، رئیسجمهور باید ظرف مدت یک ماه پس از طرح آن در مجلس حاضر شود و در خصوص مسائل مطرح شده توضیحات کافی بدهد. در صورتی که پس از بیانات نمایندگان مخالف و موافق و پاسخ رئیسجمهور، اکثریت دو سوم کل نمایندگان به عدم کفایت رئیسجمهور رأی دادند مراتب جهت اجرای بند ده اصل یکصد و دهم به اطلاع مقام رهبری میرسد.