کشیشی

معنی کلمه کشیشی در لغت نامه دهخدا

کشیشی. [ ک َ / ک ِ ] ( حامص )عمل و شغل کشیش. پیشوائی ترسایان. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه کشیشی در فرهنگ فارسی

عمل و شغل کشیش . پیشوائی ترسایان

جملاتی از کاربرد کلمه کشیشی

جادوگری هم توسط سلسله مراتب کشیشی باسواد و هم توسط کشاورزان بی سواد و گله داران انجام می‌شد و اصل هکا زیر بنای کلیه فعالیت‌های آیینی، چه در معابد و چه در محیط‌های خصوصی بود.
به نزد بحر دیری دید مینا کشیشی پیر چون کیوان در آنجا
پدر نری یک پزشک بود. وی در ۱۶۰۱ به مقام کشیشی رسید.
هر کشیشی مات بینم هر صلیبی دستگیر تا بموت از ساحت تفلیس خواهد شد اسیر
آن برونته در ۱۷ ژانویه ۱۸۲۰ در تورنتن، یورکشر غربی شمال انگلستان به دنیا آمد. پدر او کشیشی ایرلندی بود و مادرش یک سال پس از تولد او از دنیا رفت. او به همراه خواهرانش، شارلوت و امیلی دوران کودکی بسیار سختی را گذراندند.
کامپتون که زاده ایالت اوهایو بود، پسر کشیشی از فرقه پرسبیترین (وابسته به کلیسای مشایخی بود) که در عین حال مدیریت کالج ووستر در اوهایو را بر عهده داشت. کامپتون در همین کالج تحصیل کرد و در سال ۱۹۱۶ از دانشگاه پرینستون دکترای خود را دریافت نمود. زمانی که در پرینستون بود روی پراکندگی پرتوهای اشعه ایکس از بلورها به پژوهش پرداخت.
برتر از ایوان او دیر کشیشی سالخورد رای را دانش فروز و برهمن را پیشکار
شیوه زندگی آلمانی‌ها بسیار متفاوت است. آنها هیچ کشیشی برای ریاست بر امور مربوط به خداوند ندارند و اشتیاق زیادی برای قربانی کردن ندارند. آنها فقط آن پدیده‌هایی را خدا می‌دانند که می‌توانند درک کنند و با قدرت آنها آشکارا به آنها کمک می‌شود، خورشید، آتش و ماه. دیگران را حتی بر اساس شنیده‌ها نمی‌شناسند. تمام زندگی آنها صرف شکار و تعقیب نظامی می‌شود.
در کنج خزیده چون کشیشی آتشکده کرده تاب‌خانه
گیتار باس: آرین کشیشی، امیل عباسی مهر