کشمش
معنی کلمه کشمش در لغت نامه دهخدا

کشمش

معنی کلمه کشمش در لغت نامه دهخدا

کشمش. [ ک ِ م ِ ] ( اِ ) انگور خشک کرده. سکج. مویز. میویز. مامیچ. میمیز. قِسمِش. ( یادداشت مؤلف ).هو زبیب صغیر لانوی له . ( ابن بیطار ). اسم فارسی زبیب بی دانه است و مویز نیز گویند و بهترین او سبز مالیده است. ( تحفه حکیم مؤمن ). نوعی از مویز بی دانه. ( ناظم الاطباء ): چندین خروارمغز بادام و ترانگبین و کشمش همه بر اشتران بار کرده. ( اسکندرنامه نسخه سعید نفیسی ). بیشترین انگور آنجا [ نیریز ] کشمش باشد. ( از فارسنامه ابن بلخی ).
نخود و کشمش و پسته خرک و میوه تر
قصب انجیر و دگر سرمش اسفید بیار.بسحاق اطعمه.- کشمش پلو ؛ پلو که دانه های کشمش بیدانه در آن میریزند به هنگام دم کردن برنج و گاه خرما نیز در آن کنند.
- کشمش سبز ؛ انگور که در سایه خشک شود کشمش سبز بود.
- کشمش کولی ؛ زبیب الجبل. مویزک. دانج ابروج. مویزج عسلی. حب الرأس. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کشمش کاولیان شود.
|| در عربی قسمی انگور خرد بی دانه. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه کشمش در فرهنگ معین

(کِ مِ ) (اِ. ) دانه های خشک شدة میوة انگور.

معنی کلمه کشمش در فرهنگ عمید

انگور خشک شده.

معنی کلمه کشمش در فرهنگ فارسی

انگورخشک شده
( اسم ) حبه های خشک شد. میو. انگور را گویند . بمنظور بدست آوردن کشمش مرغوب معمولا قبل از خشک کردن خوشه های انگور را در محلولی قلیایی ۲ یا ۳ درصد فرو میبرند تا موم موجود بر روی پوست حبه های انگور حل گردد و ضمنا ضد عفونی شده و بهتر و زودتر خشک شود و فاسد نگردد . کشمش یکی از انواع آجیل است و بعنوان تفنن یا دسر پس از غذا خورده میشود و یکی از اقلام صادراتی ایران باروپا است . کشمش اقسام مختلف دارد : اگر سبز رنگ باشد سبزه یا کشمش سبز نامیده شود و اگر قهوه یی یا خرما یی و ریز باشد آن را کشمش پلویی گویند و اگر از انگور شاهانی تهیه شده باشد آنرا مویز نامند . از کشمش جهت تهی. مشروبات الکلی نیز استفاده میکنند . یا کشمش پلوی ( پلویی ) . گونه ای کشمش خرما یی رنگ دانه ریز که بمصرف شیرینی سازی یا طباخی میرسد و بیشتر در داخل مملکت مصرف میشود . یا کشمش سبز . گونه ای کشمش که از انواع مرغوب و سبز رنگ است و معمولا از انگور عسکری تهیه میشود و جزو کشمش های صادراتی است سبزه . یا کشمش شقاری . گونه ای کشمش دانه درشت و نسبه سفت که بیشتر در خراسان تهیه میشود . برای تهی. این کشمش شقار را در آب حل کرده میجوشانند و در حال چوش خوشه های انگور را در آن فرو میبرند و فورا خارج کرده در آفتاب میگسترند تا خشک شود تیفی . یا کشمش کولی .

معنی کلمه کشمش در دانشنامه عمومی

کشمش میوهٔ رسیده و خشک شدۀ انگور است که با توجه به نوع انگور، روش و شرایط خشک کردن و مواد افزودنی مجاز موجود در آن به نام های مختلفی در بازار به فروش می رسد و مانند دیگر خشکبارها در تمام سال یافت می شود. انگوری که اولین بار کشمش از آن درست شده، حدود ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد در مصر و ایران کشت می شده است. در ابتدای پیدایش کشمش، در روم و یونان از کشمش به عنوان جایزه برای برندگان مسابقات ورزشی و همچنین برای تزیین محل های عبادت استفاده می کردند. کشاورزان در سراسر ایران از گونه های مختلف انگور و به روش های گوناگون، انواع زیادی کشمش تولید می کنند که در آشپزی و آجیل مورد استفاده قرار می گیرد.
کشمش در واقع همان انگور خشک شده است. برای تهیه کشمش از انگورهایی استفاده می شود که گوشت سفید و پوست سبز رنگی دارند که پس از خشک شدن رنگ آن تغییر کرده و تیره تر می گردد و در نهایت به خوراکی شیرین با دانه های کوچک تبدیل می شود.
عمدۀ تولیدات کشمش در ایالات متحده آمریکا، یونان، ترکیه و استرالیا می باشد. بر اساس گزارش ها سه کشور ترکیه، آمریکا و ایران، به ترتیب بیشترین تولید کشمش در سال ٢٠٢١ - ٢٠٢٢ را داشته اند.
برای تهیه کشمش سبز از امولسیون سرد استفاده می شود که مخلوطی از درصدهای معین کربنات پتاسیم و روغن کشمش ( روغن استرالیایی ) می باشد. مقدار یک لیتر روغن با ۲٫۵ کیلوگرم کربنات پتاسیم در ۱۰۰ لیتر آب مخلوط را می کنند. انگور را بعد از برداشت تمیز کرده و درون محلول فرو می برند ( مدت ۲۰ تا ۳۰ ثانیه بسته به نوع انگور ) و سپس آن را روی رشته های سیم مفتولی داخل بارگاه بهداشتی آویزان می نمایند تا خشک شود. به این روش کشمش سبز تولید می شود و اگر بخواهیم می توان از گاز گوگرد برای تهیۀ کشمش دودی استفاده نمود. در این روش پودر گوگرد را داخل سینی کوچکی ریخته و آن را آتش می زنند. برای همگن شدن پخش گوگرد دریچه هایی در بارگاه تعبیه شده که با باز و بسته نمودن تدریجی آن جریان هوا در داخل بارگاه برقرار می شود.
تمام مراحل تهیه این نوع کشمش مثل کشمش سبز قلمی است که در این روش از گاز گوگرد برای تهیۀ کشمش دودی استفاده می کنند. به این ترتیب که پودر گوگرد را داخل سینی کوچکی ریخته و آن را آتش می زنند. برای همگن شدن پخش گوگرد دریچه هایی در بارگاه تعبیه شده که با باز و بسته نمودن تدریجی آن جریان هوا در داخل بارگاه برقرار می شود.
کشمش (املش). کشمش یک روستا در ایران است که در استان گیلان واقع شده است. کشمش ۲۷ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه کشمش در فرهنگ معین
معنی کلمه کشمش در فرهنگ عمید

معنی کلمه کشمش در دانشنامه آزاد فارسی

کشمش (raisin)
دانه های خشک شدۀ انگور. به صورت میوۀ خشک (خشکبار) و نیز در تهیۀ نان و شیرینی مصرف می شوند. مهم ترین انواع آن کشمش بی دانه و سلطانی است. کشورهای حاشیۀ دریای مدیترانه، کالیفرنیا، مکزیک، و استرالیا مهم ترین تولیدکنندگان کشمش به شمار می روند. انگور را در آفتاب یا به روش مصنوعی و با استفاده از هوای داغ خشک می کنند. رنگ تیرۀ میوۀ خشک ناشی از کاراملی شدن قند طبیعی انگور طی فرآیند خشک شدن است. وزن انگور خشک شده ۲۵درصد وزن اولیه است، در حالی که تقریباً همۀ ارزش غذایی میوۀ تازه را داراست.

معنی کلمه کشمش در ویکی واژه

(گیاهی): نوعی انگور ریز و مرغوب و بیدون هسته.
(گیاهی): دانه‌های خشک شده میوه انگور کشمش؛ مویز.
واژه کشمش معادل ابجد 660 تعداد حروف 4 تلفظ [kešmeš] نقش دستوری اسم ترکیب ) پهلوی ( اسم ) ( زیست شناسی مختصات ( کِ مِ ) ( اِ. ) آواشناسی keSmeS الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2

جملاتی از کاربرد کلمه کشمش

بکشمش یا خود دهم او را عذاب یک عذاب سخت بیرون از حساب
کی کنم آیا بهم یار شمشی در خراشاد از شراب کشمشی
چون مور ضعیف و دانهٔ بیش از خود می افتم و می خیزم و هم می کشمش
ولایت هرات با داشتن ۴۸ نوع انگور در سال ۱۳۹۹ از ۹ هزار هکتار باغ بالغ بر ۱۴۰ هزار تُن انگور بدست آمده‌است که نسبت به سال قبل ۱۵ درصد افزایش را نشان می‌دهد. ۶۰ فیصد انگور ولایت هرات به کشمش تبدیل می‌شود و ۴۰ درصد دیگر به بازارهای محلی و سایر ولایت‌ها انتقال داده می‌شود.
من این دل سودازده بالله که نخواهم بیرون ‌کشمش با رگ و با ریشه ز پیکر
دل را که هزار باره در خون کشمش وقت است که در خطهٔ بیچون کشمش
گاه بر چهر منورکشمش دست مراد که بر آن جعد معنبر زنم ان شاء الله
شوخ بقال از دهان پسته اش گفتم سخن خانه من رفت و گفتا کشمشی گویی مکن
چون امیر نصر بنِ احمد مهرگان و ثمراتِ او بدید عظیمش خوش آمد. نرگسْ رسیدن گرفت. کشمش بیفکندند در مالِن و مُنَقّی برگرفتند و آونگ ببستند و گنجینه‌ها پُر کردند.
عشق تو مدام دم به دم می کشمش باری است گران به صد قدم می کشمش
پا کشیدیم فروغی ز در مسجد و دیر فارغ از کشمش سبحه و زنار شدیم