کشاندن
معنی کلمه کشاندن در فرهنگ عمید
معنی کلمه کشاندن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کشاندن
در تابستان ۳۰۱۸، سارومان از راداگاست برای فریب گندالف و کشاندن او به اورتانک سوءاستفاده کرد. سارومان او را به بری فرستاد تا به گندالف پیغامی بفرستد. در پیغام او از گندالف خواسته بود به اورتانک برود، جایی که او گندالف را زندانی کرد. خوشبختانه راداگاست هیچ سوءنیتی نسبت به گندالف نداشت و از نقشهٔ شوم سارومان آگاه نبود. راداگاست در فرار جادوگر خاکستری از اورتانک با آگاه ساختن عقابها از سفر گندالف به آنجا کمک کرد.
از خاکمال، سایه محابا نمی کند افتاده را به خاک کشاندن کمال نیست
چون زاغ کشاندند سوی خانهخرابی این خانهخرابان که به ما راهنمونند
سواره ناقهٔ عریان، به کوچه های دمشق به حال زار کشاندند بین مرد و زنم
عامه مردم ابزار بدون اراده پیشوایان خود بودند که به هر سو میخواستند، آنها را میکشاندند. آنچه پیشرفت نداشت، سخن منطق و استدلال بود. هرکس از اعتدال و مدارا سخن میگفت، یا مورد خشم محمدعلی شاه قرار میگرفت و به جرم آزادیخواهی مطرود میگردید یا از جانب تندروان افراطی به حربه اتهام سازش با دربار محکوم میشد.
در سال ۱۳۵۷، سید روحالله خمینی مدعی شد که شرکتهای چند ملیتی اقتصاد ایران را در دست گرفتهاند و سیاستهای محمدرضاشاه در حال به نابودی کشاندن کشاورزی است تا به خارجیان فعال در حوزه کشاورزی تجاری کمک کند، وی اعلام کرد که هدف اصلیش را در اقتصاد، کم شدن وابستگی ایران به غرب و استقلال اقتصادی قرار خواهد داد و این که اقتصاد بر اساس تعالیم اسلام پایهریزی خواهدشد.
تا کی تدبیر کشاندن آن قفلها کنی؟ و نقش آن مهر از خزینه عدل ماست، أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها تا کی وعد و وعید و ناز و نعیم بسمع بو طالب و بو جهل فرو خوانی؟
کشاندند و بردند نزدش اسیر چو دیدش جهانجوی روشن ضمیر
پس بشر یک چیز را اعتباراً موجود فرض میکند تا سادهتر بتواند راجع به آن، به وضع مقررات بپردازد و سادهتر بتواند اجزای تشکیل دهندهٔ این وجود اعتباری را تحت تأثیر قرار دهد. مانند این که در قرآن چنین آیهای هست که اگر خدایی به جز خداوند یکتا بود، یکدیگر را به فساد و تباهی میکشاندند. یعنی برای اثبات توحید، در مقام شرط، فرض محال را محال قلمداد نکرده و تا حصول نتیجهٔ شرط که عدم امکان موجودیت خدایی دیگر است، آن خدای محالی و غیرممکن را ممکن فرض کردهاست.