کشا

معنی کلمه کشا در لغت نامه دهخدا

کشا. [ ک ُ ] ( نف ) صفت دائمی از کشتن. آنکه می کشد. ( از ناظم الاطباء ). قاتل. کشنده.
کشا. [ ک َ / ک ِ ] ( نف ) صفت دائمی از کشیدن. آنکه می کشد. ( ناظم الاطباء ). کشنده.

معنی کلمه کشا در فرهنگ فارسی

خوردن خیار و مانند آن . خوردن چیزی را چون خیار و مانند آن

جملاتی از کاربرد کلمه کشا

پیشهٔ بیشتر مردم این روستا دامداری و کشاورزی و بازرگانی است.
تولید ناخالص داخلی این کشور ۵۵٫۰۷ میلیارد دلار است. اتیوپی ۲۷٫۲۷ میلیون نفر نیروی کار دارد که ۸۰ درصد آن‌ها در بخش کشاورزی مشغول به کارند.
از جویبار قدرت یک جوی کهکشان وز مطبخ نوالت یک اخگر آفتاب
جمعیت ساکن روستا یا در شهر بافت مشغول به کار هستند یا در همان روستا از روشهایی مانند دامپروری و کشاورزی امرار معاش می‌کنند.
فلک پر کاروانست از دعای خیر او هر شب به راه کهکشان تا روز گرد کاروان باشد
از تف آه آسمان سیرم کهکشان همچو نبض بیمارست
گفتم چه کمندافکن و دلبند فتادست آن گیسوی در پای‌کشان گفت ترا چه
نزد مستان کشتی می را هنر بی‌لنگری‌ست در کف دریاکشان عیبست اگر مأوا کند
وقت است که هر موری سیمرغ نشان گردد وز باد بهاری مست چون باده کشان گردد
هر غنچه‌ای به ذوق غمی در کشاکش است بی‌غم چرایی ای دل بی‌درد آدمی
هجران صهبا که می‌کشان را زین باده به غیر دردسر نیست
دشت قزوین از نظر پیشینه تاریخی، محصولات کشاورزی و گونه‌های جانوری، اهمیت اقتصادی و تاریخی بسیار مهمی میان دشت‌های ایران دارد. به‌گونه‌ای که بسیاری از باستان‌شناسان ایرانی بر این باورند تمدن کشاورزی از دشت قزوین آغاز و سپس به شرق و قلب فلات ایران گسترش‌یافته‌است. به همین علت، این منطقه اولین دشت ایران است که دارای ردیف بودجه در کشور است.
کمان نرم، سختی از کشاکش می کشد دایم مبر با آشنایان زینهار از حد تحمل را
حرفهٔ اصلی مردم این روستا طبق سنت گذشتگان کشاورزی بوده که البته در کنار کشاورزی به دامپروری هم مشغول هستند.
برگ درختان چو می‌کشان به‌صبوح خون خوش برهم زنند پنگانا