کش دادن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) دراز کردن یا کشیدن. تطویل. ( یادداشت مؤلف ). || دراز کردن چیزی را یا مطلبی را. ( یادداشت مؤلف ). کاری که ممکن است بزودی پایان یابداز روی غرض طولانی کردن. طول دادن. اطالة. مطاوغة. کش دادن. [ ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) کش گفتن در بازی شطرنج یعنی شاه در خطر است. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به کش و رجوع به کشت شود.
معنی کلمه کش دادن در فرهنگ معین
(کِ. دَ ) (مص م . ) (عا. ) طول دادن ، طولانی کردن .
معنی کلمه کش دادن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) کش موضوعی ( کلامی ) را . طول دادن آنرا : اصولا این مسئله ای بود که نمیشد یعنی صلاح نبود که کشش داد .
معنی کلمه کش دادن در ویکی واژه
(عا.) طول دادن، طولانی کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه کش دادن
شاه در گفتار کودک گرم خواب که ز نوک ناوکش دادند آب