کسی
معنی کلمه کسی در لغت نامه دهخدا

کسی

معنی کلمه کسی در لغت نامه دهخدا

کسی. [ ک َ ] ( حامص ) شخصیت. فردیت. آدمیت. ( ناظم الاطباء ). کس بودن. شخصیتی داشتن. در شمار مردم مهم بودن :
هرکه او نام کسی یافت از آن درگه یافت
ای برادر کس او باش و میندیش ز کس.سنائی.
کسی. [ ک َ ] ( ضمیر مبهم ) ( مرکب از کس +ی نکره ). یک کس. یک شخص. شخصی. ( ناظم الاطباء ) :
هرآنکه جز تو کسی را وزیر پندارد
جلال و قدر تو واجب کند بر او تعزیر.( از لباب الالباب ).|| هرکس. || احدی. ( ناظم الاطباء ). هیچکس. ( فرهنگ فارسی معین ). || شخص مبهم. ضمیر و فعل آن گاه مفرد آید و گاه جمع :
چو بر تخت بینند ما را نشست
چه گوید کسی کو بود زیردست.فردوسی.کسی کز گرانمایگان زیستند
همه پیش او زار بگریستند.فردوسی.- کسی چند ؛ نفری چند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کس شود.
کسی. [ ک ُس ْی ْ ] ( ع اِ ) مؤخره و پایین هرچیزی. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . || مؤخر سرین. ج ، اکساء. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
- رکب کسیه ؛ رکب اکسأه ، بر گردن او افتاد. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) .
کسی. [ ک َ سا ]( ع مص ) جامه پوشیدن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).
کسی. [ ک ُ سا ] ( ع اِ ) ج ِ کِسوَة و کُسوَة. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). رجوع به کسوة شود.

معنی کلمه کسی در فرهنگ عمید

کس بودن، انسان بودن، باشخصیت بودن.

معنی کلمه کسی در فرهنگ فارسی

( مبهم ) ۱ - یک کس یک شخص : ( هر آنکه جز تو کسی را وزیر پندارد جلال و قدر تو واجب کند بر او تعزیر ) . ( بنقل لباب ) ۲ - شخص مبهم . توضیح : ضمیر و فعل آن گاه مفرد آید : ( چو بر تخت بینند ما را نشست چه گوید کسی کو بود زیر دست ) . و گاه ضمیر و فعل آن جمع آید : ( کسی کز گرانمایگان زیستند همه پیش او زار بگریستند ) ۳ - هیچکس : ( کسی نیامد ) .
جامه پوشیدن

معنی کلمه کسی در دانشنامه عمومی

کسی ( بزرگ: Ξ، کوچک: ξ ) چهاردهمین حرف الفبای یونانی است که در یونانی جدید کسی تلفظ می شود.
نماد کسی می تواند بر این چیزها دلالت کند:
• متغیر تصادفی؛
• حوزه برهم کنش؛
• ویژه بردار؛
• تابع زتای ریمن که تابع کسی ریمن نیز گفته می شود؛
• در مبحث ماشین گرمایی در فیزیک نیز به معنای بازده است.
• حروف یونانی
• مقاله های بدون منبع از فوریه ۲۰۱۳
• همه مقاله های بدون منبع
• پیوند رده انبار در ویکی داده است
کسی (خواننده). کسی ( به انگلیسی: Kassy ) با نام اصلی کیم سو - یون ( به انگلیسی: Kim So - yeon ) ( زاده ۶ اکتبر ۱۹۹۵ ) خواننده، ترانه سرا و رپر اهل کره جنوبی است.
معنی کلمه کسی در فرهنگ عمید

معنی کلمه کسی در ویکی واژه

مربوط به کس، دارای شخصیت ارزشمند و مهم بودن، در شمار مردم شریف بودن.
کُسیْ:در گویش گنابادی یعنی زن خیانتکار ، زن بی‌وفا ، زن شهوت‌ران.

جملاتی از کاربرد کلمه کسی

کمال مطالب دردی به غصه شاکر باش که جز به شکر کسی را مزید نعمت نیست
آندرونیکوس سپس در سپتامبر ۱۱۸۳ با عنوان امپراتور مشترک با آلکسیوس تاجگذاری کرد و متعاقباً فرمان خفه‌کردن آلکسیوس دوم را صادر نمود.
سب کسیران که راه جمع پویند خود این را فرق بعد از جمع گویند
کوهن قبل از فعالیت سیاسی خود یک نیروی شبه نظامی را در منطقه نقب سازماندهی کرد که برای «مبارزه با جنایت در میان بادیه نشینان» ایجاد شد. کوهن پس از ورود به عرصه سیاست، پس از انتشار عکسی که نشان می‌داد خود در دستگیری سال ۲۰۱۳ دست داشت، توسط یک خانواده بادیه‌نشین نقب به خشونت پلیس متهم شد. پیش از انتخابات پارلمانی اسرائیل در سال ۲۰۲۲، کوهن آثار گسترده‌ای از ردپای دیجیتالی خود، از جمله فراخوان «شستن خیابان‌های غزه با خون» را حذف کرد. در سال ۲۰۲۲ او ادعا کرد که تجاوز ادعایی در سال ۲۰۲۱ توسط یک بادیه نشین نقب به یک دختر یهودی ۱۰ ساله در خانه او چیزی است که او را به یک فعال تبدیل کرده‌است.
زینگونه کز این دیده ام خون می رود پی در پی اش مشکل که آب خوش خورد هرگز کسی از جوی او
هرکسی جرم خود پدید کند بند خود را بدان کلید کند
گرنه سیلی خور غیرت شوم از وصف کسی انجمن را چو قدح یک لب خاموش کنم
نبیند کسی در سماعت خوشی مگر وقت رفتن که دم در کشی
لا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ. نیکی نیست در فراوانی از رازها که میکنند، إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ مگر در راز کسی که کسی را بصدقه فرماید، أَوْ مَعْرُوفٍ‌یا بر نیکوکاری انگیزد، أَوْ إِصْلاحٍ بَیْنَ النَّاسِ یا آشتی سازد میان مردمان، وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ و هر که ازین یکی کند، ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ بجستن خشنودی خدای، فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً (۱۱۴) آری وی را دهیم مزدی بزرگوار.
به مدارایِ هیچکس مَفْریب از مراعات هر کسی بِشْکیب
تیغ چو گندنابخورد خون آن کسی کز خوان عافیت نخورد نان و گندنا
رند لب تشنه چرا جام شرابی نزند؟ چون کسی بر جگر سوخته آبی نزند