کسف

معنی کلمه کسف در لغت نامه دهخدا

کسف. [ ک َ ] ( ع مص ) بریدن چیزی را. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). || پاره کردن و بریدن جامه. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). || بد گردیدن حال کسی. || نگونسار کردن چشم را. ( ازناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || عبوس و ترشروی شدن. ( از اقرب الموارد ). ترشروی شدن و درباره بخیل ترشروی گویند: اکسفا و امساکاً. ( از ناظم الاطباء ). ترشروی شدن ، منه المثل اکسفاً و امساکاً؛ یعنی ترشروئی یا زفتی و در حق بخیل ترشروی گویند. ( از منتهی الارب ). || گرفته شدن آفتاب و ماه. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || گرفته گردانیدن خدای ماه و آفتاب را، لازم و متعدی هردو آید. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بهتر آن است که در ماه گرفتن خسف و در آفتاب گرفتن کسف بکار رود. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). || غالب آمدن نور آفتاب بر ستاره ها و دیده نشدن آنها. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و قول جریر که گوید :
«الشمس طالعة لیست بکاسفة
تبکی علیک نجوم اللیل و القمرا»
بنصب النجوم و القمر علی المفعولیة لکاسفة ای لیست تکسف ضوء النجوم مع طلوعها لقلة ضوئها و بکائها علیک و هذا احسن مما قیل فیه. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
کسف. [ ک َ ] ( ع اِمص ) ( در اصطلاح عروض ) افکندن حرف متحرک را که آخر جزو باشد یعنی مفعولات را مفعولن کردن. ( ناظم الاطباء ). افکندن حرف متحرک را که آخر جزو باشد فیعود مفعولان الی مفعولن کقوله :
دار لسلمی قد عفارسمها
و استعجمت عن منطق السائل.
و هو من السریع عروضه و ضربه مطویان مکسوفان و کشف به معجمة تصحیف است یا لغت ردی. ( از منتهی الارب ).
کسف. [ ک ِ / ک ِ س َ ] ( ع اِ ) ج ِ کِسفَة.( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به کسفة شود.

معنی کلمه کسف در فرهنگ معین

(کَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - بریدن ، پاره کردن . ۲ - افکندن حرف متحرکی راکه در آخر جزو باشد، یعنی مفعولات را بدل به مفعولن کردن .

معنی کلمه کسف در فرهنگ عمید

۱. گرفتن ماه یا خورشید.
۲. (ادبی ) در عروض، انداختن حرف هفتم از رکن چنان که از مفعولات مفعولا باقی بماند و نقل به مفعولن شود.
۳. [قدیمی] بریدن جامه یا چیز دیگر، قطع کردن.

معنی کلمه کسف در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بریدن ( جامه و غیره را ) پاره کردن . افکندن حرف متحرکی را که در آخر جزو باشد یعنی مفعولات را بدل به مفعولن کردن .
جمع کسفه

معنی کلمه کسف در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۵(بار)
به کسر کاف و سکون سین و نیز (بروزن عنب) هر دو جمع کِسْفَة است و آن به معنی قطعه و تکه می‏باشد . کسف به سکون سین فقط در این آیه آمده و آن شاید مفرد به کار رفته و یا وصف «ساقِطاً» به اعتبار لفظ آن است یعنی: و اگر ببینند که قطعه‏ای از آسمان درحال افتادن بر سر آنهاست از کثرت طغیان باور نکرده - گویند ابری متراکم است. .کسف در این آیه و .- .- . بر وزن عنب آمده و به معنی تکه‏ها و قطعه‏ها است. یعنی: یا آنکه آسمان را تکه تکه بر ما چنانکه گفتی فرود آوری.

معنی کلمه کسف در ویکی واژه

بریدن، پاره کردن.
افکندن حرف متحرکی راکه در آخر جزو باشد، یعنی مفعولات را بدل به مفعولن کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه کسف

بریدی سرخیال خنجر رام چو مهر منکسف اطفال ارحام
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال لو آور، باشگاه فوتبال ترانمره راورز، باشگاه فوتبال آکسفورد یونایتد، باشگاه فوتبال چسترفیلد، باشگاه فوتبال استیونج، و باشگاه فوتبال لیتون اورینت اشاره کرد.
جرم خورشید از برای نان تو گشت است قرص چون کنندش منکسف باشد تنورت را ز گال
مهر رخت زمشرق نی، کرد چون طلوع خورشید منکسف شد و، تاریک شد جهان
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال یئوویل تاون، باشگاه فوتبال ای‌اف‌سی بورنموث، باشگاه فوتبال آکسفورد یونایتد، باشگاه فوتبال ساوتپورت، باشگاه فوتبال گرزلی، و باشگاه فوتبال آلدرشات تاون اشاره کرد.
احمد جلالی متولد ۱۳۲۷ در شاهرود سفیر پیشین ایران در یونسکو و فارغ‌التحصیل فلسفه از آکسفورد و عضو هیئت‌علمی علمی دانشگاه علامه طباطبایی است. جلالی در ۲ نوبت در سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۵ و ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۹ سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد یونسکو بوده و در دوران مسئولیت خود در این سازمان ۵ اثر تاریخی ایران را به ثبت رسانده‌است. وی در اوایل انقلاب مدیر طرح و برنامه سازمان صدا و سیما نیز بوده‌است.
جلوه ات را مهر دید و منکسف آمد، تو گفتی خواند از رخساره، تفسیر توارت بالحجابت
طبق نشریه مطالعات اسلامی آکسفورد، علوم دینی / مطالعات اسلامی «در درون تمدن اسلامی، … شکل فعلی خود را پیدا کردند و در کنار مکاتب رقیب شکل گرفتند تا یک سنت ادبی به زبان عربی میانه» را در عراق شکل دهند.
به‌گفتهٔ تاریخچه دنیای کتاب مقدس چاپ دانشگاه آکسفورد، اگر چه برخی بنیادگرایان کتاب استر را تاریخی می‌پندارند ولی ژانر ادبی کتاب استر، همانند اکثر کتاب دانیال از نوع رمان بوده‌است. نه نویسندگان این کتاب قصد بازگو کردن حوادث گذشته را داشتند، و نه انتظار داشتند که خوانندگان آن را به عنوان تاریخ قلمداد کنند؛ شخصیتی به نام استر وجود خارجی نداشته‌است. با توجه به ژانر ادبی کتاب چند سؤال مربوط این‌ها است که «چه کسی این کتاب را نوشته؟ قصد آن‌ها از نوشتن این کتاب چه بوده و تا چه حدی به آن رسیده‌اند؟ مخاطبان این کتاب چه کسی بوده؟ از مقایسه این کتاب و مخاطبان آن با موارد مشابه در دنیای یونانی-رومی چه نتایجی حاصل می‌شود؟»
چو خلوتخانه خالی شد ز جمشید به ماهی منکسف شد چشم خورشید
قال علیه السلام عند موت ابنه ابراهیم، یوم کسفت الشمس، و قال الناس کسفت لموت ابراهیم، فخطبهم، فقال ان الشمس و القمر آیتان من آیات اللَّه لا ینکسفان لموت احد و لا لحیاته، فاذا رأیتم ذلک فافزعوا الی الصلاة وَ ما کانُوا مُنْظَرِینَ‌ لم ینظروا حین اخذهم العذاب لتوبة و لا لغیرها.
ز خسف و ز کسف ایمن آید مه و خور گر آیند در سایه اعتصامت
کی گرامی گوهر دریای تعظیم و شرف ماهتاب بی‌خسوف و آفتاب بی‌کسف
ای منکسف ز تاب جمال تو آفتاب وی ماه رو ز عاشق بیچاره رو متاب
مه است منخسف است آفتاب منکسف است ویا حجاب به رخسار کرده ای مورا