کسره

معنی کلمه کسره در لغت نامه دهخدا

( کسرة ) کسرة. [ ک َ رَ ] ( ع اِ )یک دفعه شکستن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || هزیمت. وقعت علیهم الکسرة؛ یعنی هزیمت شدند. ج ، کسرات. ( از اقرب الموارد ). || حرکت زیر و علامت آن. ( از اقرب الموارد ). حرکت زیر و کسره. ( ناظم الاطباء ). حرکت زیر حرف و علامت آن «» است.
کسرة. [ ک ِ رَ ] ( ع اِ ) پاره ای از چیزی شکسته. ج ، کِسَر، کِسر. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قطعه ای از شیئی شکسته و منه الکسرة من الخبز. ج ، کِسَر، کِسرات ، کِسَرات. ( از اقرب الموارد ). || نوع و هیئت شکستن. ( ناظم الاطباء ).
کسرة. [ک ُ رَ ] ( ع اِمص ) اسم است کسر را. ( ناظم الاطباء ).
کسره. [ ک َ رَ / رِ ] ( از ع ، اِ ) کسرة. حرکت زیر. رجوع به کسرة شود.

معنی کلمه کسره در فرهنگ معین

(کَ رِ ) [ ع . کسرة ] (اِ. ) حرکت زیر حرف .
(کِ رَ ) [ ع . کسرة ] (اِ. ) تکه ای از چیز شکسته . ج . کسرات .

معنی کلمه کسره در فرهنگ عمید

تکه ای از یک چیز شکسته و خردشده، تکه.
حرکت زیر حرف و علامت آن، زیر.

معنی کلمه کسره در فرهنگ فارسی

حرکت زیرحرف وعلامت آن، زیر
( اسم ) قطعه ای از چیزی شکسته و خرد شده جمع : کسرات
اسم است کسر را

معنی کلمه کسره در ویکی واژه

کسرة
حرکت زیر حرف.
کسرة
تکه‌ای از چیز شکسته.
کسرات.

جملاتی از کاربرد کلمه کسره

بیاراست با میمنه میسره سپاهی همه کینه کش یکسره
شتابان نهادیم رخ سوی راه همه یکسره آرزومند شاه
دست گشودند به جیش ملک یکسره ضایع شد عیش ملک
از این گونه کسرها محسوب می‌شود، زیرا مخرج آن به عامل‌های ۵ و ۳ تجزیه می‌شود.
کمانهای چاچی بزه برنهید همه یکسره ترگ برسرنهید
پادشها یکسره بد می‌کنی خود نه به‌ ما بلکه به خود می‌کنی
میش و بز و گاو و خر و پیل و شیر یکسره زین جانور اندر بلاست
زندگی ابراهیم را می‌توان به دو دوره تقسیم کرد. در دورهٔ اول، او به سفرهای دور و دراز رفت تا موسیقی از از استادان مختلف فرا بگیرد، و در دورهٔ دوم، او یکسره در بغداد و در دربار خلفای عباسی بود.
هندوان گر میپرستند آفتاب آسمان آفتاب و ماه و انجم یکسره هندوی اوست
و اقصم ظهرالمنی فی منی و اکسرها قبل کسر القری
میران چو باد ملک سلیمان که هر که هست چون هدهد است یکسره بگسسته تاج را
مشنو کامروز هم به بوسه قانع شوم چو کار بر رندی است به که شود یکسره
کسر متعارفی در جریان اندازه‌گیری و زمانی پدید آمد که ناچار شدند واحد اندازه‌گیری را بشکنند؛ چرا که برای ادامه اندازه‌گیری، نتوانستند از واحد استفاده کنند. این موضوع، به ویژه از پیدایش کسرهای مشخص، پیش از پیدایش مفهوم کلی کسر، روشن می‌شود.