کسترت

معنی کلمه کسترت در ویکی واژه

یا کستر، از اسامی مشترک زبان اوستایی، سکایی سده هفتم پیش از میلاد.

جملاتی از کاربرد کلمه کسترت

که کشتت، که تاراج کرد افسرت؟ که سرهشت بر روی خاکسترت؟
می شود بازیچه باد صبا خاکسترت بی طلب زنهار چون پروانه در محفل مشو
دزد گردون، پرده بردست از درت بخت، بنشاندست بر خاکسترت
سوختی در آتش و خاکسترت بر جای ماند سوختن اینست گر فیّاض، ما وا سوختیم
خاکسترت کنم من روزی در آتش خود وز دستم ار بنالی خاکسترت بسوزم
خاکسترت از دود نفس بال فشان است آتش قفس فاخته دارد پر زاغش
نیستی شاید به داد اضطراب ما رسد شعله را بی‌سعی خاکسترتسلی مشکل است
تودهٔ خاکسترت گوگرد احمر کی شود تا نسوزد پیکرت بر آتش سوزان عشق
«نظیری » سوی او کم رو که امروزست یا فردا که از خاکسترت هم نیست در کویش نشان پیدا
خرمن ماه تو آتش زنم از شعله آه که شود آینه خاکسترت ای مهر منیر