کسانت
جملاتی از کاربرد کلمه کسانت
توئی واصل بتوفیق الهی که یکسانت سپیدی در سیاهی
زمرگ کسانت چه عبرت چه شرم چو نباش عرض کفن دیدهای
نام الکسانترینکاتو در بسیاری از شهرهای فنلاند مانند تامپره، لاختی، اولو، پوروو و لوویسا برای خیابان استفاده شدهاست.
ز فقر کسانت غنا شد نصیب به گنج افتد از رنج مردم طبیب
بسی گشتم بسی دیدم کسانت شدم خاک قدوم رهروانت
یک دو مویت کز زنخدان سرزده کرده یکسانت به پیران دو موی
نمی آید صبا از خاک دامنگیر کوی تو که خواهد بعد از این پرسید، حال بیکسانت را؟
چنان فارغ شوی از خلق عالم که یکسانت بود اقرار و انکار
چوز خمی می رسد از ناکسانت برآن از چرب نرمی مرهمی کن
چون آینه پشت و رو شود یکسانت هم این ماند همان، نه این نه آنت
اگر ناکس شوی در کوی دلدار کسانت گر شوندت من خریدار