کسان

معنی کلمه کسان در لغت نامه دهخدا

کسان. [ ] ( اِخ ) تلفظی از کلمه کاشان ، شهر معروف ایران. ( تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 423 ).

معنی کلمه کسان در فرهنگ معین

(کَ ) (اِ. ) دیگران .

معنی کلمه کسان در ویکی واژه

دیگران.

جملاتی از کاربرد کلمه کسان

شود تا دو تاریخ یکسان عدد در آحاد اخوات آن آشکار
الکساندر کولاروف (سیریلیک صربی: Александар Коларов؛ زادهٔ ۱۰ نوامبر ۱۹۸۵) بازیکن سابق فوتبال اهل صربستان است.
این اردوگاه شامل ۲۰۰ چادر است. یک آواره سوری گفت بسیاری از کسانی که در این اردوگاه زندگی می‌کردند، از شهر رقه در سوریه به لبنان پناه آورده بودند.
الکساندر وستوکوف (روسی: Алекса́ндр Христофо́рович Восто́ков؛ ۱۶ مارس ۱۷۸۱ – ۸ فوریهٔ ۱۸۶۴) زبان‌شناس، شاعر، و مترجم اهل امپراتوری روسیه بود.
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا» مثل زد اللَّه تعالی خویشتن را، «عَبْداً مَمْلُوکاً» بنده‌ای بود درم خریده، «لا یَقْدِرُ عَلی‌ شَیْ‌ءٍ» بر هیچیز از داشت و بند و گشاد نه پادشاه، «وَ مَنْ رَزَقْناهُ مِنَّا» و دیگری که‌ آزاد بود مرو را روزی دادیم، «رِزْقاً حَسَناً» حالی فراخ و توانی فراخ و جهانی فراخ، «فَهُوَ یُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً» و او می‌بخشد از آن نهان و آشکارا، «هَلْ یَسْتَوُونَ» ایشان هر دو یکسان باشند، «الْحَمْدُ لِلَّهِ» ستایش نیکو اللَّه تعالی را، «بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ (۷۵)» که بیشتر ایشان نادانانند.
گرچه در ملک امامت سکه یکسان شد رقم بر سر نام تو الا بهر استثنا زدند
آن گاه گوییم که این صورت های بسیار مختلف که ما بر اجسام عالم و اشخاص نبات و حیوان همی بینیم، از دو بیرون نیست: یا از ذات جسم آمده است، یا از چیزی آمده است که آن جز جسم است. اگر کسی گوید: از جسم آمده است به جسمیت او، گوییم که اگر چنین بودی، بایستی ک همه جسم به یک صورت بودی، از بهر آنکه جسمیت اندر کلیت جسم یکسان است و صورت های متضاد و مختلف (اندر جسم موجود است، و روا نباشد که اندر یک چیز از ذات او صورت های متضاد و مختلف) آید، با آنکه جسم به کلیت خویش یک جوهر است و چهار قسم است و هر قسمی از او به صورتی است یا ضد یا مخالف دیگر قسم، چنانکه صورت قسم آتش ضد صورت قسم آب است و مخالف قسم باد است، و هم این است حال دیگر اقسام جسم اندر صورت ها که دارد. و چو حال این است، اگر جسم مصور خویش است، واجب آید که مصور قسم آتش آب است یا دیگر اقسام. آن گاه هر قسمی مصور (و) فاعل یار خویش باشد به رویی و به دیگر روی مفعول و مصور یار خویش باشد، و این حال محال باشد و قولی که محال را لازم آرد محال باشد. پس این قول که کسی گوید: این صورت ها اندر جسم از ذات جسم آمده است، محال است.
گذرد چو تیر آرش زکسان بیک گشادن بسحر اگر برآید زدل شکسته آهی
تو فکر تیر و تبر می‌کنی به قصد کسان مکن که ناوک تیر ضعیف کارگر است
سخن کوتاه کن عطار میدان مگو با ناکسان اسرار پنهان
از طرف دیگر، یوریتومو و توکیماسا علاقه یکسانی به حمایت از میناموتو نو یوری‌ایه شوگون بعدی داشتند. توکیماسا انگیزه ای برای حمله به یوریتومو نداشت و حتی پس از وقوع حادثه نیز هیچ شکاف قابل مشاهده ای بین یوریتومو و توکیماسا دیده نمی‌شود. تصور اینکه توکیماسا قتل را در صحنه معرفی توانایی نوه اش به مردم در طی این جشن سازماندهی می‌کرد سخت است و این نیتا تاداتسونه، دستیار نزدیک توکیماسا بود که سوکه‌ناری را کشت، و به احتمال زیاد سوکه‌ناری، توکیماسا را نیز هدف قرار داده بود.
ایکه تلخی کسانخواهی و شیرینی خویش باخبر شو که فلک با تو چو فرهاد کند
قصه کوته کشتی از آن ناکسان چندانکه گشت تا دو صد فرسنگ سنگ مرج مرجان ای ملک
که در حشمت شه فزایش بُوَد به دیگر کسان وا نمایش بُوَد