کریچ
معنی کلمه کریچ در لغت نامه دهخدا

کریچ

معنی کلمه کریچ در لغت نامه دهخدا

کریچ. [ ک َ / ک ُ ] ( اِ ) کریج. کریجه. خانه کوچک مطلقاً. || خانه کوچکی که از نی و علف سازند مانند اطاقک دهقانان در کنار مزرعه و فالیز. ( فرهنگ فارسی معین ) :
همه عالم چو باغ و بستان است
این کریچت بتر ز زندان است.سنائی ( از فرهنگ فارسی معین ).|| تالاری که بر بالای خرمن غله ناکوفته سازند تا باران آن را ضایع نسازد. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کریج ،کریجه و کریچه شود.
کریچ. [ک ُ ] ( اِ ) کریج. کریچه. کرچه. کریز. کریزه. کریغ. تولک. پر ریختن پرندگان خصوصاً چرغ و باز و شاهین و مانند آنها. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کریز شود.

معنی کلمه کریچ در فرهنگ معین

(کَ ) (اِ. ) = کریج . کریچه . کرچه . کریز. گریزه . کریغ : پر ریختن پرندگان خصوصاً چرغ و باز و شاهین و مانند آن ها، تولک .

معنی کلمه کریچ در فرهنگ عمید

۱. خانۀ کوچک.
۲. خانه ای که فالیزبانان با شاخه های درخت برای خود درست می کنند، کومه، کازه.

معنی کلمه کریچ در فرهنگ فارسی

کریچه:خانه کوچک، انهای که فالیزبانان باشاخه های درخت برای خوددرست میکنند
( اسم ) پر ریختن پرندگان خصوصا چرغ و باز و شاهین و مانند آنها تولک .

معنی کلمه کریچ در دانشنامه عمومی

کریچ ( به انگلیسی: Crich ) یک روستا و محله مدنی در بریتانیا است که در دره امبر واقع شده است. کریچ ۲٬۸۲۱ نفر جمعیت دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه کریچ

امروز در آن کریچه بی دریچه وکوی تنگ لانه و سپنج تنگ خانه کسی که شایسته این کار باشد و بایسته این بار، نمکخوارگیهای کهنه و نو را، سوگند، جز تو کسی نیست، و کیش یکی گویی و یکی جویی را که بهتر یاسا و آئین است، دادرسی نیروی هست و بود پاکی دامن و دهان پرهیز از دغا و دغل، پروای نیاز و نماز، فراموشی از ساز و سامان توانگر و درویش، خموشی از ننگ و نام بیگانه و خویش، از هر مایه آمیز گسیختن، از هر پایه آویز گریختن، و دیگر روشهای نیک و منشهای نغز که فزایش و فر درویشی است و از آفرینش بیگانگی و با خدا خویشی همه در تو فراهم است، و هم اینها پیرایه سلطان بایزید و ابراهیم ادهم.
هر یکی در کریچه‌ای دلتنگ بسته بر رویشان دری چون سنگ
رفتم سوی کریچه که قفل خمار را از شیشهٔ نبید به چنگ آورم کلید
چون نشستم درآن کریچهٔ سرد کمر من گرفت از نو درد
چون من به کریچه و گیایی قانع شده‌ام ز هر ابایی
تا خود در این کریچهٔ محنت بسر برم یک روز تا به شام بدین وضع جانگزای
که چو شه بر شکار کرد آهنگ راند مرکب بدین کریچهٔ تنگ
داشت لقمان یکی کریچهٔ تنگ چون گلوگاهِ نای و سینهٔ چنگ
داشت لقمان یکی کریچهٔ تنگ چون گلوگاهِ نای و سینهٔ چنگ
اکنکریچ ۱۱۳٫۹۵ کیلومترمربع مساحت دارد ۹۱۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است.