مترادف آرام و بیصدا گشتن در پیرامون بطوری اگر دو چشم نبیند، گوشها متوجه حضور نخواهند شد. کَر گَزین. ساکت قدم بزنید. احتمالا کرکس از این واژه اقتباس شده چون رفتار این پرنده هم ساکت و صبور در رصد کردن طعمه است.
جملاتی از کاربرد کلمه کرگز
ای شاه ز تو تخت همی شکرگزارد هرچند کزو هر ملکی شکرگزارست
طریق شکرگزاری این حقوق این بود که در رکاب تو نقد روان برافشانم
زبان ما اگر از شکر تیغ خاموش است دهان شکرگزاری است زخم کاری ما
فرمود که کاغذ پاره ای داری؟ گفت: نی سفالی برداشت و بر آنجا نوشت که شکایت کنندگان از تو بی حسابند و شکرگزارندگان نایاب از موجبات شکایت بپرهیز یا از مسند حکومت برخیز و در آخر نوشت که کتبه عمر بن الخطاب.
از سخنان بزرگان: شکرگزار را نعمت افزوده شود و کافر نعمت را مردودی حاصل آید. خردمندترین مردم، عذرخواه ترین ایشان است.