معنی کلمه کروفر در لغت نامه دهخدا
به وقت کر و فر از خون و گرد و شعله و کشته
هوا تنگ و زمین لعل و اجل کور و ستاره کر.؟ ( از ترجمه تاریخ یمینی ص 44 ).کر و فر و آب و تاب و رنگ بین
فخر دنیا خوان مرا و رکن دین.مولوی.عنکبوت دیو بر تو چون ذباب
کر و فر دارد نه بر کبک و عقاب.مولوی.ذکر شمه ای از کر و فر امیرزاده سلطان حسین ( حبیب السیر ج 3 ص 179 ). رجوع به کر و نیز فرشود. || شکوه و دبدبه. ( یادداشت مؤلف ).